ادعای جدید قائم‌مقام معاون وزیر بهداشت: مراقب سلامت کارآمدتر از پزشک خانواده است

چالش‌های اجرای طرح پزشک خانواده و مراقب سلامت در گفتگو با قائم مقام معاون وزیر بهداشت

سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: پس از گذشت بیش از ۱۰ سال از اجرای طرح پزشک خانواده در روستاهای سراسر کشور (و البته شهرهای فارس و مازندران در چند سال اخیر، اینک قائم‌مقام معاون وزیر بهداشت ادعای می‌کند «مراقب سلامت کارآمدتر از پزشک خانواده است» و «پزشک خانواده کجا بود که ما این طرح را جایگزینش کردیم؟ اصلاً کجا اجرا می‌شد؟». متن کامل این سخنان را که گرهی دیگر بر سیاست‌گذاری‌های پرتناقض وزارت بهداشت درباره‌ی خط اول نظام سلامت می‌افزاید، در گفت‌وگو با ویژه‌نامه‌ی رصد بخوانید.

نظام ارجاع آرزوی دیرین برای تحقق رویکرد پیشگیری محور در نظام سلامت کشورمان است که با مطرح شدن پزشک خانواده به واقعیت نزدیک شد، البته طرح پزشک خانواده خود در دوران وزیران مختلف بهداشت، به شکل‌های مختلف اجرا شده تا جایی که امروز در دولت یازدهم مسئولین وزارت بهداشت می‌گویند که پزشک خانواده‌ای وجود نداشته که بخواهیم خوب یا بد آن را بررسی کنیم. با این حال پزشک خانواده هر چند اسما در برخی نقاط اجرا می‌شود اما جای خودش را عملا به طرح مراقبین سلامت و پایگاه‌های سلامت در حاشیه‌شهر‌ها داده است. دکتر ناصر کلانتری قائم مقام معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفت‌وگو با رصد ضمن بررسی مشکلات طرح پزشک خانواده از جمله فراهم نبودن پرونده الکترونیک و نبود پزشک تربیت شده این طرح، از طرح مراقبین سلامتی سخن می‌گوید که علاوه بر اینکه اولویت سلامت را به محرومان و حاشیه نشینان می‌دهد بلکه به گونه‌ای اشکالات طرح پزشک خانواده را نیز رفع می‌کند، همه این اقدامات در راستای گام دوم طرحی است که برچسب درمان‌محوری را بر پیشانی دارد و همواره وزارت بهداشت مورد انتقاد قرار می‌گیرد که بهداشت جایگاهی در این وزراتخانه ندارد. در ادامه این گفت‌وگو را بخوانید.

635845661998093027

گام دوم طرح تحول گامی مختص حوزه بهداشت بود و مثل سایر گام‌ها رسانه‌ای نشد، چه اقداماتی در این گام قرار است انجام شود؟

مسائل مربوط به پیشگیری، مسائل پر سروصدایی نیستند، تبعا به همین علت است که گام دوم علی رقم این‌که خیلی فرا‌تر و عمیق‌تر از گام اول اجرا می‌شود، زیاد خبرساز نیست. طبق سیاست‌های کلان بالادستی پیشگیری اولویت اول ماست. خوشبختانه در دوره‌ وزارت بهداشت دولت تدبیر و امید اولین سیاست اتخاذشده این بود که محرومین بایستی به‌حساب بیایند و دیگر با پاک کردن صورت‌مسئله نمی‌شود مشکل را حل‌شده دید، رویه‌ای که سال‌ها در حال انجام بود، البته مسئولان گذشته هم معتقدند اگر ما به حاشیه‌نشینان آب، برق و بهداشت بدهیم، بقیه هم به این مناطق می‌آیند، درحالی‌که این طرز فکر درست نبود. به‌هرحال وزارت بهداشت در گام دوم، برنامه‌ای را با الهام از برنامه مراقبت‌های اولیه بهداشتی که سازمان جهانی بهداشت در ۱۹۷۸ کنفرانس آلماتا گذاشته بود و ما در شبکه روستاییمان آن را پیاده کردیم، برای شهر‌ها و حاشیه‌های آن شروع کرد، یعنی هم ارتقایی، هم پیشگیری، هم شناسایی زودهنگام، هم تشخیص مشکل درمان و حتی توان‌بخشی انتهای کار.

این برنامه‌‌ همان نسخه‌ پیشرفته‌ شبکه‌های بهداشتی اوایل انقلاب است؟

بله خدماتی تکامل‌یافته‌تر ایجاد می‌کند که این خدمات به همه‌ جمعیت ارائه می‌شود، نه‌فقط به گروه مادران باردار و کودکان زیر ۵ سال. مراقبان سلامت کار‌شناسان چند پیشه هستند و باید تمام کسانی که سرشماری کرده‌اند را به مرکز خدمت دعوت کند و به‌تناسب بسته خدماتی که متناسب با مشکلات شایع بیماری تعریف‌شده، ارائه خدمت کند. اگر افراد نیامدند دنبالشان برود. به این خدمات فعال می‌گویند. بعد اصلی مسئله این است که نظارت و ارزشیابی مراقب سلامت بر اساس تعداد پرونده‌های فعال اوست؛ یعنی اگر تشویق بشود، بر اساس تعداد پرونده تشویق می‌شود، اگر تنبیه هم بشود، بر‌‌ همان اساس است و حتی پرداخت حقوق هم منوط بر تعداد پرونده است.

این اولین جایی است که وزارت بهداشت این نوع سیستم تنبیه مالی را به کار گرفته است؟

بله یعنی این‌که اگر ۹۰ درصد پرونده را داشته باشند، ۱۰۰ درصد حقوق را می‌دهیم، زیر ۹۰ درصد داشته باشند، مثلاً ۷۰ درصد، ۳۰ درصد از حقوقش کم می‌شود.

با خطر گزارش کارهای نکرده چه می‌کنید؟

مثل همه‌کاره‌ای دیگر روش‌های نظارتی مشخص و علمی و تبیین شده است، مشکلی نیست. از مراکز بهداشت شهرستان کار‌شناسی که فاقد سوگیری است کنترل می‌کند و به خانه مردم منطقه هم مراجعه می‌کند. گاهی اوقات اگر لازم بشود پرونده چند خانه را اتفاقی برمی‌داریم و به در خانه آن‌ها می‌رود؛ بنابراین شاغلین این عرصه از دو طرف کنترل می‌شوند هم از طرف آن واحدی که شمارا به کار گرفته است که بخش خصوصی است و هم از طرف وزارت بهداشت. برای اینکه حجم دولت زیاد نشود، خدمت به مردم می‌دهیم و متولی هستیم اما ارائه خدمت را خودمان انجام نمی‌دهیم.

یعنی پایگاه‌های سلامت خصوصی هستند؟

بله اغلبشان خصوصی‌اند و از این طریق برای جوان‌هایمان که کار‌شناس بهداشت عمومی یا مامایی اشتغال‌زایی کرده‌ایم، ما بسته‌ای را تحت عنوان بسته ارائه خدمت به مراقبت بهداشتی اولیه سلامت در حاشیه شهر آماده کردیم، شامل خدمات سلامت اعم از ارتقایی، پیشگیری، شناسایی زودهنگام، تشخیص و درمان سطح اول که پزشک عمومی است.

استانداردهای لازم مثل نیروی انسانی را مشخص کردیم و بعد به مناقصه گذاشتیم، گفتیم به‌صورت سرانه مبالغ را پرداخت می‌کنیم. در اینجا اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید حتماً این سیاست را بیمه‌ها هم بپذیرند و بخش‌هایی از این کار را که به درمان و درمان سطح ۲ می‌رسد، تأمین کنند. کشورهای پیشرفته هم به سمت این مسئله رفته‌اند که مراقبت در سطح یک و سطوح دو را یک واحد به‌صورت یکپارچه انجام می‌دهد و هزینه‌ها هم خیلی پایین می‌آید.

برای انجام خدمات بهداشت شهری بلوک‌بندی‌هایی انجام شد و برای هر بلوک با جمعیت ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر یک مراقب سلامت به‌کارگیری شد. مراقبین سلامت دعوت شدند، آموزش دیدند، خدمات فعال و بسته خدمات تعریف شد.

این بسته خدمات مبتنی بر مشکلات شایع سلامت در کشور است که توجه ویژه به حاشیه شهر می‌کند. این توجه ویژه یعنی علاوه بر خدمات پیشگیری و خدمات مربوط به بیماری‌های واگیردار و خدمات مراقبت‌ بیماری‌های مزمن و غیر واگیر مثل دیابت و فشار خون که در سایر مکان‌ها انجام می‌شود، به دلیل وجود آسیب‌های اجتماعی بالاتری در حاشیه‌ ‌شهر‌ها بسته خدمات آسیب‌های اجتماعی برای این مناطق دیده‌شده است.

برخی معتقدند که پزشک خانواده فدای طرح مراقبان سلامت شده است و به لحاظ ساختاری و به لحاظ خدماتی که ارائه می‌شود، نمی‌توان این پایگاه‌ها را جایگزین طرح پزشک خانواده کرد. در دورنمای طرح پایگاه‌های سلامت نظام ارجاع کجا است؟

من به عقاید همکاران و منتقدان احترام می‌گذارم ولی یک سؤال دارم، پزشک خانواده کجا بود که ما این طرح را جایگزینش کردیم؟ اصلاً کجا اجرا می‌شد؟ در حاشیه شهر کدام پزشک خانواده اجرا می‌شد؟ چطور می‌توانیم ما این‌قدر خودخواه باشیم بگوییم برای حفظ منافع یک حرفه خاص، سیستم خدمات خودش را به مردمان حاشیه‌نشین که ۱۱ میلیون نفر جمعیت هستند ارائه نکند تا مبادا مراقب سلامت جایگزین پزشک نشده باشد. من درجایی وارد شدم و این طرح را انجام می‌دهم که چیزی تحت عنوان پزشک خانواده وجود ندارد. هر یک از مردم حاشیه شهر که می‌دانست بچه‌اش باید واکسن بزند به منطقه شهری می‌رفت و به‌سختی خدمت می‌گرفت، چون در سیستم شهری باید معلوم شود که تو چه کسی هستی؟ کجا زندگی می‌کنی؟ در حوزه واحد خدمات بهداشتی هستی یا نه؟ اینجا شماره پرونده داری؟ چون واحد بهداشتی هم باید پاسخ بدهد این واکسن‌ها را به چه کسی زده و چگونه مصرف کرده است؛ بنابراین مردم بیچاره و گرفتاری که در حاشیه شهر زندگی می‌کردند، نمی‌توانستند واکسن بزنند. ما در چنین شرایطی وارد گود شدیم و پایگاه سلامت و بعد هم‌مرکز سلامت جامعه درست کردیم.

یادمان باشد از نظر تئوری و علمی ما می‌گوییم اولین سطح خدمت خود شخص است. خودمراقبتی و بعد خانواده. سپس اولین واحد رسمی که مردم به آن مراجعه می‌کنند، پایگاه سلامت شهری است که در اینجا برای هر ۲۵۰۰ نفر یک مراقب داریم، مراقب کسی است که ماما یا کار‌شناس بهداشت خانواده یا کار‌شناس بهداشت عمومی مادر و کودک است، این افراد را در یک دوره ۱۵۰ ساعت حضوری و ۶۰۰ ساعت راه دور و با آزمون کتبی و عملی تربیت کردیم.

کسانی که نیاز به خدمات یک سطح بالا‌تر داشته باشند، توسط مراقب به مرکز سلامت جامعه سلامت ارجاع می‌شوند که در آن محله و منطقه مستقرشده است، هر دو یا چهار پایگاه سلامت تحت پوشش مدیریت و نظارت یک مرکز سلامت جامعه قرار می‌گیرد. در مرکز سلامت جامعه پزشک، دندان‌پزشک و آزمایشگاه وجود دارد. البته آزمایشگاه و دندان‌پزشک درصورتی‌که در منطقه باشد خرید خدمت می‌شود و به مرکز سلامت اضافه نمی‌گردد، چون قرار این است که مردم به این خدمات دست پیدا کنند و بهره‌مند شوند نه این‌که حتماً دولت این کار را بکند. هیچ جای جهان در سطح اول هنوز این کار را نکرده‌اند که کار‌شناس تغذیه و بهداشت روان را در سطح یک ارائه خدمت بگذارند اما ما در ساختار مراکز خود این دو سمت را دیده‌ایم. چون ده عامل اول بیماری در کشور ناشی از الگوی غذایی مردم است.

پس می‌شود گفت مدیریت فعلی وزارت بهداشت این طرح مراقبان سلامت را کارآمد‌تر از پزشک خانواده می‌داند.

صحبت من این است که پزشک خانواده اصلاً وجود نداشت که بخواهیم این دو را مقایسه کنیم، وزارت بهداشت طرح مراقبان سلامت را شروع کرد چون چیزی وجود نداشت و سعی کردیم به بهترین وجه آغاز کنیم.

این طرح اساساً باید زمینه‌ساز پزشک خانواده باشد. اگر ما برای هر ۲۵۰۰ نفر یک مراقب گذاشته‌ایم این توانمندی را داشته‌ایم اما این به این تعداد پزشک نداریم. همه می‌گویند از سال ۶۶ و ۶۷، هرسال ۵۰۰۰ پزشک تربیت‌کرده‌ایم ولی بیش از نیمی از این افراد که در سازمان نظام پزشکی ثبت‌شده‌اند، دیگر اصلاً مراجعه نکرده‌اند و معلوم نیست کجا هستند و به چه شغلی مشغول‌اند. لذا اگر قرار باشد برای هر ۳ هزار نفر که رقم بالایی هم است، یک پزشک خانواده داشته باشم، برای ۷۵ میلیون نفر حداقل ۳۰ هزار نفر پزشک لازم دارم؛ اما وزارت بهداشت نزدیک به ده هزار نفر را در اختیار دارد. هرگاه تعداد اطبای ما بیشتر بشود، تعداد پزشکان حاضر در طرح هم به‌مرور افزایش پیدا می‌کند، به شکلی که برای هر ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر یک پزشک خواهیم داشت.

ترجیح دادید آن سیستم ناکارآمد را استمرار بدهید؟

در حال اصلاح آن سیستم ناکارآمد هستیم. استاندارد پزشک خانواده چیست؟ به‌طور سنتی آموزش پزشکی در کشورهای منطقه و ازجمله خود ما بر اساس تشخیص و درمان است یعنی ما از زمانی بیمار را می‌بینیم که با شکایتی مراجعه می‌کند ما قبلاً کاری نداشتیم که مراجعه‌کننده کجا زندگی می‌کند، چه کسی هست، چند بچه، چه شخصیتی، چه عادات و چه الگوهای رفتاری دارد، ما در آموزشی که به پزشکان می‌دادیم کاری به این مسائل نداشتیم اما پزشک خانواده برای انجام وظایف خود باید این مسائل را بداند. اطبای محترمی که در طرح پزشک خانواده بودند در تشخیص و درمان سرآمد هستند ولی برای پزشک خانواده بودن آموزشی ندیده‌اند.

اگر قرار است پزشک خانواده اجرا شود باید شناخت کامل از خانواده‌های تحت پوشش داشت. حتی پزشک در درگیری‌های عاطفی هم مداخله کند. تا زمانی که پزشک کاملاً متبحر بشود تا خدمات ارتقایی را کامل انجام دهد شاید به این زودی‌ها نتوانیم طرح پزشک خانواده را انجام بدهیم. چون باید نظام آموزشی اصلاح و هم نسبت پزشک به بیمار کم بشود.

استاندارد این کار هر هزار نفر یک پزشک یا حداکثر ۱۲۰۰ نفر است. ولی الان ما با ۳ هزار نفر این کار را پیش می‌بریم و برای این‌که پرونده‌ها کامل، جامع و در همه ابعاد خدمت‌رسانی شود، مراقب سلامت خانواده را کنار پزشکان قراردادیم.

یکی از زیرساخت‌های طرح تحول سلامت، پرونده الکترونیک سلامت هست، در این راستا چه کردید؟

زیرساخت این امر وجود ندارد و ما هم نمی‌توانیم بگوییم زیرساخت پرونده الکترونیک نیست، پس‌ کار شروع نکنیم.

کشوری که طرح کارت‌های هوشمند سوخت را به‌راحتی اجرا می‌کند، زیرساخت پرونده الکترونیک سلامت را طبیعتا دارد.

ندارد، ۵۴ درصد از روستاهای مملکت ما دسترسی آنلاین به اینترنت ندارند.

حداقل مناطق شهری که دارند؟

در خیلی از مناطق شهر به‌طور دائم دسترسی به اینترنت وجود ندارد. برای اجرای این طرح دو چیز لازم است یکی زیرساخت و دیگری نرم‌افزار. سیستم پزشک خانواده اگر بخواهد یک مقدار به استاندارد نزدیک‌تر شود، باید نظام اجرایی‌اش الکترونیک باشد، چون ارجاع در این طرح مهم است. اگر من ندانم مریضی را قبلاً کجا فرستادم و الان کجا می‌فرستم، اختلالاتی در ارائه خدمت پیش می‌آید اما وقتی در سیستم ثبت می‌شود، فلانی این هفته ۱۰۰ قرص گرفته، هفته پیش هم ۱۰۰ قرص، به او مشکوک می‌شویم که این‌ها را چه می‌کند؟ اما وقتی ثبت الکترونیک نباشد این‌گونه مسائل رصد نمی‌شود.

کار‌ها هم در سیستم ارائه خدمت و هم در سیستم پیگیری، با سیستم الکترونیک قابل انجام است. وقتی الکترونیک شده باشد طبیب ارجاع داده‌شده بر اساس نظام ارائه خدمت در پرونده مریض ثبت می‌کند که تشخیص شما آقای دکتر غلط بوده، این کار‌ها را باید بکند یا تشخیص شما صحیح بوده و این نقشه درمانی مریض است.

خدمات استاندارد این است، ما بنا نداریم سرخودمان و مردم را کلاه بگذاریم، الان این نرم‌افزار وجود دارد و در استان فارس از ۱۰ روز پیش تعبیه‌شده است. همچنین قرار این نیست که کارت سلامت در این مرحله بدهیم بلکه افراد با کد ملی وارد سیستم پرونده الکترونیک می‌شوند و اطلاعات افراد همه سطح‌بندی می‌شود تا همه پزشکان به همه اطلاعات افراد واقف نباشند.

این طرح در شیراز و اسلامشهر شروع‌شده است و در مراحل انتهای آزمایش نتایج مثبتی را هم نشان داد. امیدوار هستیم که طی ۶ یا ۷ ماه آینده این سیستم در کل کشور استقرار پیدا کند ولی اگر هر اشکالی هم طی اجرای برنامه وجود داشته باشد، حل خواهیم کرد.

این طرح طی مرحله آزمایش بالغ‌بر ۸۰ درصد انتظارات را برطرف کرد، پس در ادامه هم اجرا می‌شود. پزشکان اول باید وارد سیستم بشوند و نرم‌افزار برایشان نصب شود، اگر من از محل زندگی خودم به یک شهر دیگر رفتم، در شهر دیگری به مطب پزشک بروم با کد ملی بعداً مراقب سلامت من می‌بیند، من در شهر دیگر رفتم فلان شهر و فلان دارو را گرفتم. پس بخش اول خود خدمت دهنده‌ها هستند، باید حتماً مجهز بشوند و آرام‌آرام در طرح قرار گیرند.

سیاست‌های تشویقی شما برای این‌که مردم بیایند و از این سازوکار استفاده کنند، چیست؟

اگر قرار باشد پزشک خانواده را در کشور مطابق برنامه پنجم توسعه اجرا کنیم مردم باید واقعاً بایستی مثل خیلی از کشورهای دیگر منافع فردی را به منافع جمعی گره بزنند. دفترچه بیمه قبلاً مثل چک سفید امضا در دست مردم قرار داشت. این فرهنگ رفتاری باید توسط خود مردم اصلاح شود.

ما اصرار داریم مردم پزشک خانواده را به‌عنوان مشاور قبول کنند، پیش‌ازاین امکان داشت از صد مراجعه‌کننده روزانه به پزشک متخصص اعصاب ۹۵ نفر با مشکلاتی نامربوط مثل سینوزیت و یا سرماخوردگی مراجعه کنند. آن ۵ نفری هم که با مشکل مربوط و مثلاً تومور مغزی می‌آمدند، پزشک دیگر توان و وقت رسیدگی دقیق نداشت.

حالا اگر کاری کنیم که وقت پزشک برای‌‌ همان ۵ نفر صرف شود خدمات در زمان مناسب و به فرد مناسب ارائه‌شده است. پیوستن به این طرح یک وظیفه همگانی است. صداوسیما باید در تبلیغ این طرح حرکت بکند. خود نماینده مجلس که این قانون را تصویب کرده، از آن تبعیت کند.

نماینده استان فارس از این‌که مردم اول باید به پزشک خانواده مراجعه کنند و در صورت تشخیص این‌که نیازمند تخصص هستند به متخصص بروند احساس ناراحتی می‌کند و به‌عنوان یک مشکل تذکر می‌دهد. آیا حوزه بهداشت غیر از اجرای قانون نمایندگان کار دیگری کرده است؟ حالا چرا در آن استان اجرا می‌شود در استان دیگر اجرا نمی‌شود، به خاطر این است که ما هر جا توان داشته باشیم، اجرا می‌کنم. هر جا پزشک مراجعه کند، اجرا می‌کنیم. حالا جایی پزشک به تعدادی نیست که بین مردم تقسیم کنیم. درست است این کار را شروع کنیم؟

یک عده قائل به این هستند که مردم آزاد باشند، پزشک خانواده و نظام ارجاع پوشش‌های بیمه‌ای به‌گونه‌ای باشد که یک منفعت و ارزانی خدمات به وجود بیاید و اگر هر کس خواست در خارج از نظام ارجاع و در بخش خصوصی باشد، باقیمت واقعی خدمت بگیرد.

این مدل در سراسر جهان پیاده شده و کشورهایی که پزشک خانواده‌دارند هر دو مدل را تجربه کردند و بستگی دارد به منابع بهداشت و قدرت مالی آن کشور، مثلاً جایی مثل کانادا که قریب ۳۵ هزار دلار سرانه هر نفر در سال است یک مدل سیاست اتخاذ می‌کند، جایی مثل ما که نزدیک ۱۷۰۰ دلار سرانه داریم طور دیگری باید سیاست‌گذاری کنیم. آیا انسان خردمند می‌گوید که ما وقتی کشوری با منابع محدود داریم از صد نفر مراجعه‌کننده به یک مرکز‌ام آر آی ۹۰ نفر بی‌علت مراجعه کرده باشند؟ فقط چون دلمان خواسته برویم پیش متخصص ارتوپدی یا مغز و اعصاب و فشار بیاوریم که برای من‌ام آر آی بنویس. این هزینه را چه کسی می‌دهد؟ خود مراجعه‌کنندگان می‌دهند؟ نه. هزینه از جیب آن بیوه‌زن و یتیم و فقیر هم می‌رود. یک تعداد از خدمات تکنولوژیک بسیار بالا غیرضروری استفاده می‌کنند و در‌‌نهایت یک عده در محرومیت از این امکانات قرار دارند. آیا می‌شود در اینجا توزیع را عادلانه دید؟

بودجه معاونت بهداشت چند درصد بودجه کل وزارت بهداشت است؟

چون از کل منابع اطلاع ندارم دقیق نمی‌دانم، اعتبارات عمرانی حوزه بهداشت در سال ۹۳ و تا همین چند ماه ۹۴ که برای ساخت‌وساز‌ها تعمیرات و تجهیزات هزینه شده است ۷۰ برابر کل اعتباراتی بود که تابه‌حال برای حوزه بهداشت می‌آمده است. جای تقدیر از مجلس و دولت است که بعد از سال‌ها به یک بخش از وظایف حاکمیتیشان یعنی تأمین سلامت مردم توجه کردند.

وقتی قسمت عمده‌ای از آن را در حوزه درمان استفاده می‌کنیم آیا شعار پیشگیری بهتر از درمان است را به آن توجه کرده‌ایم؟ در این صورت یک وزارت خانه بهداشت محور هستیم یا درمان محور؟

نظام سلامت وقتی در دولت یازدهم کار را به دست گرفت، مشکلات سلامت را بررسی کرد و پی برد اولین مشکل پرداخت از جیب بالا بود. آیا این پرداخت در دادن پول واکسن بود؟ یا پرداخت برای جراحی بود؟ سرپایی؟ دندانپزشکی؟ ۲۷ درصد از پرداخت از جیب برای دندانپزشکی است. کمتر آدمی پیدا می‌شود که به خاطر گرانی، چند دندان خراب نداشته باشد و نتواند برود ترمیم کند. آن پدر بودن و آن سرپرستی که باید از مردم بشود آیا شده است؟ بچه‌ام را به خاطر این‌که کفش ندارد به مدرسه نمی‌فرستم. این چگونه مردم‌داری است؟ این چه جور نظام سلامتی است که مردمانی داشته باشیم که به خاطر گرانی خدمت توان پرداخت ندارند و آن مریضی را تحمل می‌کنند؟ درنتیجه در برنامه سوم و در برنامه چهارم تأکید شده است حداکثر ۲۵ تا ۳ درصد هزینه‌های سلامت در خانواده دیده بشود. سابق بر این قریب ۶۵ تا ۶۰ حتی ۷۰ درصد پرداخت‌ها از جیب خانواده‌ها بود.

مسئله به یک معضل اجتماعی تبدیل می‌شد، اشتباه نگیرید. منتقدین را احترام می‌گذارم ولی اگر قرار باشد به‌عنوان یک مسئول در مقابل مشکلات مردم خودت را مورد سؤال بگذاری و بگویی: من از کجا شروع کنم؟ ناچاری از جایی شروع کنی که دارد به معضل اجتماعی تبدیل می‌شود.

اگر به‌سرعت گام دوم طرح تحول سلامت را اجرا نمی‌کردیم، منابع هیچ‌گاه کفاف بخش درمان را نمی‌داد. شناسایی زودهنگام که می‌کنیم یک بیمار فشارخونی را از عوارض و نیازهای بعد و خدمات تکنولوژیک با قیمت بالا نجات می‌دهیم.

با استقرار پایگاه‌های سلامت در کشور روستا‌هایمان را ارتقاء عجیب داده‌ایم وقتی من در روستا قریب به ۴۰ درصد واحدهای روستاییم خالی از پزشک بود، تحویل این سیستم را تحول گرفتم و الان به‌جرئت می‌گویم مرکز بهداشت و درمانی فاقد پزشک نداریم. شاید بجای ۳ پزشک ۲ پزشک در یک مرکز داشته باشیم اما هیچ جایی بدون پزشک باقی نمانده است. ۲۸ میلیون نفر جمعیت روستایی کاملاً تحت پوشش هستند. در شهر‌ها از حاشیه شهرهای ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر وارد شدیم و الان ورود به شهرهای بالای ۵۰ هزار نفر پیدا کردیم.

۱۹۵۵ پایگاه سلامت و ۸۲۰ مرکز سلامت جامعه راه افتاده است. ۲۵ میلیون نفر جمعیت شهری در شهرهای ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر جمعیت تحت پوشش طرح رفته‌اند و به‌علاوه بخشی از جمعیت شهرهای بزرگ و امیدواریم این تحول اگر ادامه پیدا کند و منابع در مجلس و دولت مصوب بشود دولت همچنان بر عهده خودش پای بند باشد ما می‌توانیم تا آخر سال ۹۶ کشور را با طرح تحول سلامت پوشش کامل بدهیم.

چه قدر در نظام سلامت ما، ذی‌نفع نبودن سیاست‌گذاران رعایت می‌شود و این فرهنگ جا بیافتد که اگر یک وزیر بهداشت یا یک مدیر لزوماً نباید پزشک باشد؟

کاملاً حرف منطقی است. فرد باید کاردان باشد فارغ از این‌که پزشک است یا پزشک نیست. نکته این است که نظام سلامت را بشناسد. مدیریت بهداشت و درمان را آشنا باشد. خیلی وقت‌ها بوده در این مملکت معاون وزیر یا وزیر را از پشت میز دانشگاه به‌عنوان مدرس در وزارت خانه برده‌ایم و اینجا تازه به او کار یاد داده‌ایم.

باید از تعارفات دست بکشیم از این‌که شخص را می‌شناسیم و به او اطمینان داریم مهم است اما کافی نیست و تخصص او را باید مدنظر قرار داد. اگر در یک کشوری مثل آمریکا مقررات دولتی این است که تصمیم‌گیرندگان نباید نفعی در تصمیمی که می‌گیرند داشته باشند، یک قانون دارند. اگر این قانون زمانی در کشورهایی مثل ما هم تصویب شود آن‌وقت تفاوت در انتخاب وزرا و معاون و مدیران کل ایجاد می‌شود. البته آن زمان که در‌‌ همان کشور‌ها این قانون را اجرا می‌کنند مسائل جانبی را می‌بینند. الان بخش بزرگی از مدیران حوزه بهداشت از حداقل دریافتی کسانی که زیرمجموعه خودشان هستند، محروم‌اند لذا اگر قرار باشد همزمان مسئول و مدیر نتواند به بخش خصوصی خودش هم برود. طبعاً امکان‌پذیر نیست و جامعه از خدمات مدیریتی این آدم بی‌بهره می‌شود، هر قانونی را اجرا کردیم باید تمام تبعات مربوط به آن را قبول کنیم.

(Visited 520 times, 1 visits today)

درباره‌ Iranian Society General Physicians

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*