ما با هم دوستیم

دکتر شهریار خاقانی-دبیر انجمن پزشکان عمومی ایران

تیتر روزنامهی پرتیراژ صبح، «همشهری»، عجیب بود. نویسنده پزشکان را به‌علت دریافت ویزیت دوم پس از معاینه‌ی دوم و آزمایش، سودجو معرفی کرده بود. ناراحت شدم. روزنامه را روی میز انداختم و پا‌هایم را روی صندلی روبه‌رو گذاشتم و در صندلی خود فرو رفتم. چشم‌هایم را بستم. واژه‌ی «سودجو» از ذهنم بیرون نمی‌رفت. احساس می‌کردم نسبت به تمامی سال‌هایی که برای مردم کشورم و بیماران خدمت کرده‌ام اهانت شده است.

با وجود خستگی زیاد، نباید می‌خوابیدم. از جا بلند شدم و با آب سرد صورتم را شستم. همین‌که برگشتم، مادری با یک کودک حدوداً پنج ساله ورودی در ایستاده بودند: «آقای دکتر، من ویزیت نگرفتم. آقامون سر کاره. نیومده. البته چهار ماهه حقوق‌مون رو ندادن هنوز. بچه‌م تب داره. به پذیرش گفتم، گفت دکتر باید اجازه بده

مکث کردم؛ مکثی که هیچ‌وقت تابه‌حال نمی‌کردم. آرام روی صندلی نشستم. روزنامه را از فاصله‌ی بین خودم و بیمار برداشتم. لبخند همیشگی‌ام را فراموش کرده بودم. صدای کودک سکوت اتاق را شکست: «مامان، بشینم؟ پاهام درد می‌کنه

به خودم آمدم. دستان کوچکش را گرفتم. خیلی تب داشت. به مادرش گفتم بنشیند تا بچه را معاینه کنم. گفت: «ویزیت ندادیم. ببخشیدبا حرکت سرم نشان دادم که نیازی نیست. پس از معاینه و توضیحات لازم، کودک دست چپم را با دو دستش گرفت. انگشتان تبدارش را به دستم فشار می‌داد. نگاهش کردم. با شیطنت به‌آرامی پرسید: «آمپول؟» ابرو‌هایم را بالا بردم و گفتم: «نه، آمپول نداریخوشحال شد و گفت: «ما با هم دوستیم، مگه نه؟» سرم را تکان دادم.

از بغل مادر آمد پایین و کنار من ایستاد. تا پایان نسخه‌نویسی به پایم تکیه داده بود و دست چپم را‌‌ رها نمی‌کرد. سرش را روی دستم گذاشته بود. گویی می‌گفت ما را نمی‌توانند از هم جدا کنند. در آن لحظه او را همچون فرزندم دوست داشتم و نسخه‌ام اوج هنر و علمی بود که تقدیمش می‌کردم.

می‌دانستم در تهیه‌ی دارو هم مشکل خواهند داشت. زیر نسخه نوشتم: «همکار محترم داروخانه، هزینه‌ی دارو با این‌جانب حساب شود. این کودک دوست من است

(Visited 435 times, 1 visits today)

About Iranian Society General Physicians

Check Also

نرخ تعرفه حق ویزیت پزشکان عمومی در سال ۱۴۰۳

انجمن پزشکان عمومی طی بیانیه‌ای نظر خود را در خصوص نرخ تعرفه پزشکان عمومی در …

2 comments

  1. ارتا خسروي

    سلام دردی که بعداز خواندن خبر در سینه داشتم حالا به احساس شیرین تبدیل شده

  2. احسنت دکتر جان.زبان حال اکثریت را نوشتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *