درحالیکه تعداد زیادی از پزشکان متخصص درشهرهای بزرگ مشغول به کارند و خیل عظیمی از مردم به دلیل پوشش بیمهای و دردسترس بودن به آنها مراجعه می کنند، جایگاه پزشکان عمومی در این مناطق بهخطر افتاده است.
باوجودآنکه زمزمه نگرانی مسئولان از کمبود حضور پزشک در مناطق محروم همچنان ادامه دارد، بسیاری از اساتید دانشگاهها میگویند تعداد فارغالتحصیلان بیشتر از نیاز کل کشور است و در آیندهای نزدیک با پزشکان و متخصصان بیکار مواجه خواهیم شد.
واقعیتی که چندی پیش صحت خود را در تعداد زیاد پزشکان عمومی بیکار نشان داد و دانشجویان پزشکی را تا حدی نگران کرد که تقریبا اغلب آنها میگویند تحصیل خود را ادامه دهند و در یک رشته پزشکی تخصص بگیرند. رویدادی که در نهایت به حضور تعداد زیادی از متخصصان منجر شد و سکه پزشکان عمومی را پیش مردم از اعتبار میاندازد.
البته مواردی نظیر فاصله ناچیز ویزیت پزشکان متخصص و عمومی، نبود نظام ارجاع و دسترسی راحت بیماران به پزشکان متخصص و همچنین پوشش بیمهای خدمات درمانی متخصصان در کاهش اقبال عمومی نسبت به پزشکان عمومی بیتاثیر نبودهاست.
عمومی و متخصص، همراه یا مقابل هم
بابک حیدری پزشک عمومی و فارغالتحصیل از دانشگاه علوم پزشکی ایران دراین زمینه میگوید: «عطشی که پزشکان عمومی بعد از فارغالتحصیلی برای تخصص دارند سابقه کمی ندارد و یکی از دلایل آن این است که جایگاه واقعی پزشکان عمومی مشخص نشده است. برای مثال مشخص نیست که پزشک عمومی تا چه سطحی میتواند درمان کند و از کجا به بعد باید بیمار را به متخصص ارجاع دهد. همچنین امروز میبینیم که هرکدام از متخصصان انجام آن خدمت درمانی را در حیطه وظایف خود و نه پزشکان عمومی میدانند و بر این باروند که پزشکان عمومی نباید این خدمات را به بیماران ارائه دهد.»
وی ادامه میدهد: «درحالیکه در تمام دنیا این دست خدمات از سوی پزشکان خانواده یا همان پزشکان عمومی انجام میشود و هیچ منع قانونی برای ارائه این خدمات از سوی آنها وجود ندارد. پزشک بهواسطه پزشک بودن خود و بهواسطه آموزشی که دیده میتواند بخشی از این خدمات را ارائه دهد و در مواردی اگر برای درمان برخی بیماریها پزشکان عمومی به آموزش نیاز دارند، پزشکان متخصص میتوانند بهجای آنکه مقابلشان بایستند، به کمک آنها بیایند.» به گفته حیدری برخی گروههای تخصصی در کلاسهای آموزشی که برای پزشکان عمومی برگزار میشود، شرکت نمیکنند تا آنها نتوانند این خدمات درمانی را آموخته و به بیمار ارائه دهند. اما اگر این تنگنظریها کنار برود و وظایف درمانی یک پزشک عمومی به او آموزش داده شود و از آن درآمد کسب کند، پزشکان عمومی نیز امیدوار میشوند و به کار خود در این حوزه ادامه میدهند.
طرح پزشک خانواده در شهرهای بزرگ تاثیرگذار نبود
حیدری طرح پزشک خانواده را تلاشی برای بهبود جایگاه پزشک عمومی میداند که علیرغم تاثیرات مثبت در برخی شرایط، نتوانسته در مواردی تاثیرگذار باشد. وی درهمین زمینه میگوید:«من فکر میکنم اجرای طرح پزشک خانواده در حالت کلی اقدام مناسبی است. این طرح در مناطق محروم نسبت به شهرهای بزرگ موفقتر بوده است البته این موفقیت به دلیل بستری است که در این شهرها فراهم است.» حیدری میافزاید: «از آنجاکه در شهرهای کوچک و مناطق محروم پزشک متخصص وجود ندارد مردم ناچارند به پزشکان عمومی مراجعه کنند. از سوی دیگر خدمات بیمهای که به بیماران ارائهشده نیز باعث شد که پزشکان عمومی جایگاه بهتری کسب کنند و تنها در شرایطی که واقعا نیاز دارند به پزشکان متخصص مراجعه کنند.» به گفته این پزشک عمومی به دلیل دردسترس بودن متخصصان در شهرهای بزرگ و پوشش بیمهای مستقیم خدمات درمانی آنها، هیچ فردی برای درمان بیماری دو بار هزینه نمیکند. وی با اشاره به اینکه اصلاح نظام بیمهای دراین امر بسیار تاثیرگذار است، میگوید: «ازآنجاکه ویزیت پزشکان متخصص با پزشکان عمومی چندان تفاوتی ندارد، بیماران ترجیح میدهند به پزشکان متخصص مراجعه کنند. درحالیکه فاصله ویزیت پزشکان متخصص نسبت به پزشکان عمومی در دیگر کشورهای دنیا بسیار زیاد است و اگر بیمار بخواهد به پزشکان متخصص تحت پوشش بیمه مراجعه کند، باید از سوی پزشک عمومی به این متخصص ارجاع داده شود.»
خدمات زیبایی برای پزشک عمومی، ممنوع
احمد شهپری پزشک عمومی ساکن تهران ضمن انتقاد به عدم بررسی نیاز واقعی جامعه در محاسبه ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی میگوید: «درحالیکه دولت هزینه زیادی برای تربیت دانشجوی پزشکی صرف کرده، نمیتواند فرصت شغلی برای آنها فراهم کند و از خدمات آنها بهرهمند شود.» وی بر این باور است که وجود متخصصان زیاد، تعداد زیاد درمانگاههای دولتی و مراکز درمانی خیریه و تحت پوشش بیمهها بیشازپیش پزشکان عمومی که در مطبها مشغول به کار هستند را به حاشیه میراند و این شرایط تنها انگیزه دانشجویان پزشکی و جوانان این کشور را کم میکند. یک پزشک عمومی زن که او هم ساکن تهران است نیز میگوید: «درحال حاضر تخصص گرایی بسیار رواج یافته و پزشکان عمومی جایگاه واقعی خود را ازدستدادهاند.
از سوی دیگر اجازه ارائه خدمات زیبایی نیز به پزشکان عمومی داده نمیشود و با آن مخالفت میشود.» وی ادامه میدهد: «چند نفر از همکاران من که پزشک عمومی هستند و دورههای خدمات زیبایی نظیر تزریق ژل و بوتاکس و … را گذراندهاند میگویند از سوی معاونت درمان استانی که در آن ساکن هستند، با ممانعتهایی مواجه شدهاند؛ این در حالی است که پزشک عمومی که در مراکز اورژانس بیمارستانها خدمات درمانی پیچیدهتر و مهمتری نظیر احیای قلب و … را انجام میدهد، قطعا میتواند از پس این خدمات زیبایی برآید.» به گفته این پزشک زن در خیلی از کشورهای دنیا مثل کانادا بخش مهمی از ارائهدهندگان خدمات درمانی نظیر پرستاران هم میتوانند بعد از گذراندن دورههای موردنیاز خدمات زیبایی را ارائه دهند. این پزشک زن ساکن تهران بابیان اینکه ارزش پزشک عمومی در کشور ما از بین رفته است، میگوید: «هزینه تربیت متخصص بسیار بالاست و اگر مردم در بدو امر به پزشکان عمومی مراجعه کنند و در صورت نیاز به پزشک متخصص مراجعه کنند مسلما هزینههای درمانی نیز کاهش خواهد یافت.»
روزنامه سپید – ۱۱ أبان ۹۴
کسی جز سازمان های آموزشی مسئول به حاشیه رانده شدن پزشکا ن عمومی نیست.
شنیدن این سخن از زبان یک پزشک عمومی فارغ التحصیل از دانشگاه علوم پزشکی ایران : ” مشخص نیست که پزشک عمومی تا چه سطحی میتواند درمان کند و از کجا به بعد باید بیمار را به متخصص ارجاع دهد. ” !
واقعا شگفت انگیز است و این آشکارا نشان می دهد که آموزش دهندگان مراکز آموزش پزشکی در طول سالهای آموزشی از مهم ترین وظیفه ی آموزشی ِ خود که مشخص کردن سطحی که پزشک عمومی می تواند درمان بیماران را بعهده بگیرد و در چه مرحله ای باید به پزشک متخصص ارجاع دهد، غافل مانده اند. وبسیاری از مشکلاتی که اکنون با آن مواجه هستیم ناشی از این غفلت ِ سازمان های آموزش پزشکی ما می باشد.
در زمانی که ما به تحصیل علم پزشکی مشغول بودیم استادان ما مشخصا حدود وطایف ما را به عنوان پزشک عمومی مشخص می کردند و به شدت درخصوص عدول از آن به ما انزار می دادند وعواقب آنرا گوشزد می کردند.
جالب اینکه این مسئله یعنی مشخص شدن سطحی که پزشک عمومی می تواند درمان بیماران را بعهده بگیرد ونیز مرحله ای که موظف است بیمار را به پزشک متخصص ارجاع د دهد،به علت آموزش درست آن در آغاز هرسال و هر کلاس درس پزشکی، کمتر موردی مشاهده می شد که پزشک عمومی در قلمروی که نباید دخالت نماید، دخالت کند. جالب اینکه پزشکان طوری از سوی استادان دانشکده ها تعلیم داده می شدند که گویی هر لحطه از لحظات کار طبابت شان یک نیروی قوی و هشدار دهنده ناظر کار واعمال و رفتار شان است وبه همین جهت پزشکان عمومی بالاترین مقام و منزلت را در حرفه ی خود داشتند و در عین حال احترام و ارزش فراوانی برای پزشکان متخصص قائل بودند و آنها هم برای پزشکان عمومی احترام ویژه ای قائل بودند. لذا اگر امروز آن احترام و ارزش ها ازبین رفته است، تعجب آور نیست، چون دستگاههای آموزش دهند ه از ساده ترین وظایف خود عفلت می کنند . بنابراین هیچ راه حلی برای خروج از این بحران وجود ندارد ، چون کار از پایه خراب است و به قول معروف : سنگ ِ اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج.!
یازدهم آبان ماه سال ۱۳۹۴- لاهیجان- دکتر بهمن مشفقی- پزشک عمومی.