افشین اسدی – سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: در حاشیه همایش فصلی انجمن پزشکان عمومی ایران گفتگویی کزدیم با استاد منوچهر قارونی متخصص قلب و عروق و استاد مدرس کورس قلب همایش انجمن.
این گفتگو را در ادامه ملاحظه می کنید.
روی سکو، کنار تخته مردی ایتساده که چشمهایش پشت شیشه های قهوه ای پنهان است و گرم و پرشور چنان از موسیقی صداهای قلبی می گوید که گویی بتهون با چشمان بسته اش از سمفونی هفتم. ساده اش کنم، کدام فرشته، کدام شیطان، کدام لیلی، و کدام مجنون هست که سمفونی آهنگ قلبش محتاج سواد امثال او نباشد. درس که تمام شد؛ پزشک جوانی دستش را بلند کرد و گفت: سوالی ندارم اما من امروز فهمیدم طب قلب یعنی چه…
پاسخ استاد همانی بود که بزرگی چهل سال پیش گفته بود:
فرزندم!
فقط بخوان
و بخوان
و بخوان
از حضورتان تشکر می کنیم همایش را چگونه دیدید؟
فوق العاده است! برگزاری این همایش ها به چند دلیل در آموزش پزشکان حائز اهمیت می باشد. یکی اینکه پزشکان عمومی، خط مقدم درمان مملکت اند و اکثریت بیماری ها را این عزیزان مشاهده می کنند؛ در دوران تحصیل دو ماه بیشتر درس قلب نخوانده اند اما از آنها انتظار درمان تمام بیماری های قلبی را دارند!
افرادی که معلم صفت اند متوجه منظور من می شوند. چند سال پیش با خانم وزیر صحبت می کردیم. گفتم شما دکتر زیاد دارید اما معلم کم دارید؛ باید پدرانه برخورد کردن را مد نظر داشته باشیم.
دلیل دوم آنکه سطح علمی این افراد هر چه بالاتر رود، کار متخصصین کمتر می شود. در کشور ما دسترسی به متخصصین ساده و راحت است اما در کشورهای پیشرفته تا پزشک عمومی اجازه ندهد، بیمار نمی تواند وارد درمان تخصصی شود؛ این لزوم «هر چه بیشتر دانستن» را محرز می کند. یکی از پزشکان امروز به من گفت: من سوالی ندارم اما تازه امروز فهمیدم طب قلب یعنی چه! معلم با درس دادن حتی در یک جلسه می تواند موجب نجات جان یک انسان شود و این برای من بزرگترین افتخار است.
با توجه به شناخت و سابقه ای که دارید نیاز پزشکان عمومی و خانواده را در بحث آموزش بیماری های قلبی و عروقی بیشتر در چه مباحثی می دانید؟
مباحثی که شایعتر است. به عنوان مثال در زمستان امسال میوکاردیت ناشی از H1N1 چندین کشته داد. مباحث عفونی به خصوص سپتیسمی را باید خوب بدانند.
بیماری های قلبی در کشور ما بعد از تصادفات شایعترین علت مرگ است و متأسفانه از طرفی سکته ها هم شکلهای متفاوتی دارند و ممکن است درست تشخیص داده نشوند. یادم می آید سال ها پیش دکتر عبدالحسین زرین کوب که با شاگردش در دانشکده ادبیات جر و بحثی کرده بود، دستش درد گرفت و به نزد من آمد. همه تشخیص های قبلی حکایت از مشکلات تاندونی دست بود. اما با تشخیص صحیح و انجام ۴ عمل قلب، بیست سال زندگی فعال داشت و در سن ۷۶ سالگی به رحمت خدا رفت.
اگر به طور خلاصه بخواهیم بگوییم، اولویت های آموزشی پزشکان عمومی به شرح زیر می باشد:
۱- سکته های قلبی و انواع آن ۲- مرگ ناگهانی ۳- فشار خون ۴- داروها
وضعیت آموزشی فعلی پزشکان عمومی را در مباحث مرتبط با خودتان مطلوب می دانید؟ چه نیازهایی را در مسیر پیشرفت علم ارجح می دانید؟
در دانشگاه مباحثی تدریس می شود که ممکن است منجر به واپس گرایی در دانشجویان سال های اول، دوم و سوم می شود و درس های تدریس شده چندان کاربردی نمی باشد. به نظر بنده بیوشیمی را باید در دوران انترنی خواند. چرا که در زمان تدریس مباحث ایسکمی قلبْ به بیوشیمی احتیاج داریم در حالی که چیزی از آن را به خاطر نداریم. درس بایستی با عمل توام باشد. نیاز به تغییر در آموزش پزشکان احساس می شود. در جامعه افراد منفی گرایی وجود دارند که می گویند: چرا درس می خوانید؟ چه فایده ای دارد؟ اینهمه کار و زحمت چه حاصلی دارد؟ در حالی که اگر دکتر خوبی باشید، همه به شما احتیاج خواهند داشت و این زمانی محقق می شود که شما مهارت کامل را کسب کرده باشید.
در ایران در رشتهی قلب، اکثر تکنولوژی های جدید مورد استفاده قرار می گیرد و چندان از کشورهای پیشرفته عقب نیستم به نظر بنده، فقط به اندازهی فاصله زمانی تولید یک مجله عقب هستیم!
اصولاَ طب ما روند پیشرویی دارد. اما تعداد پزشکان علاقمند کم است و انتخاب رشتهی تخصصی شان صحیح نمیباشد. خیلی ها در عمل شاگرد اول بودند ولی علاقه ای به کارشان ندارند.
جالب اینجاست که ما بیشتر شاهد موفقیت کسانی هستیم که در سن بالاتری وارد دانشگاه شده اند؛ کمتر جوان مطرح می بینیم که شاید این موضوع به بلوغ فکری و اجتماعی ارتباط داشته باشد.
در شرایطی که مباحث زیست محیطی و آسیب های آن روزافزون است، آیا تمهیدات و توجهات ویژه ای از جانب پزشکان عمومی و پزشکان خانواده لازم است؟
آسیب های زیست محیطی بدون شک افزایش پیدا کرده است. سبک زندگی تغییر کرده، بچه ها ۱۰ کیلو نسبت به بچه های گذشته چاق تر هستند و بیشتر به جای ورزش و فوتبال به کامپیوتر روی آورده اند و به همراه آن چاق می شوند؛ (سکون و عدم ورزش) به اینها اضافه کنید: اغتشاش فکری توأم با استرس! می دویم اما نمی دانیم چرا که بچههایمان بچگی نمی کنند! حسادت را در تمام سنین عامل اساسی سکته می دانم. احساس کمبود نباید بکنید و هر کس در جای خودش اگر خوب باشد، بهترین است.
چه پیشنهادات و توصیه هایی برای پزشکان عمومی دارید؟
توصیه می کنم مطالب علمی را خوب فرابگیرید و بسنده به هفت سال درس خواندن نکنید. حتماَ اکثر سمینارهای تخصصی و غیرتخصصی را شرکت کنید.
مطالعه را فراموش نکنید. خود را درگیر بیمار خود کنید و از مشورت گرفتن هراس نداشته باشید. از عدم تشخیص نترسید. چون خود ما هم ممکن است نتوانیم یک بیماری را تشخیص دهیم چون بیماری قلبی مثل کوه یخ می ماند؛ فقط یک نهم آن بیرون است.
به قول دکتر یلدا: خوشبخت آخرین پزشکی که یک بیمار را ویزیت می کند!
آیا میزان شیوع بیماری های قلبی تغییری کرده است و اگر کرده چه عواملی را مؤثر می دانید؟
درصد دردهای قلبی زیاد شده و در شهرهای بزرگ تبعات آلودگی هم اضافه شده و باید به بیماران مستعد که در هوای کثیف زمستان تنفس می کشند هشدار داد. چرا که پدیده اینورژن وجود دارد و در تابستان هم پدیده ریزگردها مشکل ساز خواهد بود. بیماران قلبی – ریوی باید توجه بیشتری داشته باشند.
جایگاه پزشک خانواده از نظر شما چه کمبودهایی دارد؟
من جزو اعضای بورد سالمندی هستم؛ طبی که به علت عدم برنامه ریزی صحیح به آن کم لطفی می شود. کشور ما در حال پیر شدن است و باید فکر اساسی کرد. سایر تخصص ها به طب سالمندی اهمیت چندانی نمی دهند اما آشنایی پزشک خانواده با آن ضروری است.
از طرف دیگر باید مراقب باشیم دچار مشکلات غربی ها نشویم. مشکل آنها این است که دسترسی به متخصص بسیار دشوار و گران شده است که ناشی از اشکالات سیستم ارجاع آنها است. اما در ایران سیستم ارجاع می تواند به نحو بهتری طراحی شود. در ایران خدمات پزشکی در واقع رایگان است و بارش هم روی دوش دولت است از طرف دیگر فرهنگ مراجعه به متخصصین هم باید عوض شود و چاره کار استقرار نظام پزشک خانواده با نظام ارجاع بومی و متناسب است. هر چند این مسئله در کشور ما می تواند موجب فساد و پورسانت گیری شود که از نظر اقتصاد سلامت هم مطلوب نیست.
کشورهای غربی علیرغم پیشرفت پزشکی، به دلایلی که پیشتر عرض کردم آینده خوبی نخواهند داشت!
از طرفی تخصص گرایی در ایران باعث شده تونل ویژن ایجاد شود یعنی تک بعدی نگاه کنیم در حالی که پزشکان عمومی ما با عمق کم، سطح زیادی را می بینند باید به دو مسئله توجه داشت: یکی اینکه پزشک خانواده اگر در جای خودش بنشیند، درست می شود. دوم آنکه مادر طب، «طب داخلی» است و این پیکره اصلی طب عمومی است.
حرف آخر:
من شما را دوست دارم این را به همه پزشکان عمومی بگویید! شما فرزندان من هستید و هرگاه از درس من چیزی آموختید که با آن بیماری را نجات دادید، همه چیز را به من داده اید.
سپاسگزارم
گفت وگو با دکتر منوچهر قارونی.
عمرت دراز باد !
پزشکان عمومی، خط مقدم درمان مملکت اند و اکثریت بیماری ها را این عزیزان مشاهده می کنند؛ چند سال پیش با خانم وزیر صحبت می کردیم. گفتم شما دکتر زیاد دارید اما معلم کم دارید؛ باید پدرانه برخورد کردن را مد نظر داشته باشیم. نیاز به تغییر در آموزش پزشکان احساس می شود. در جامعه افراد منفی گرایی وجود دارند که می گویند: چرا درس می خوانید؟ چه فایده ای دارد؟ اینهمه کار و زحمت چه حاصلی دارد؟ در حالی که اگر دکتر خوبی باشید، همه به شما احتیاج خواهند داشت و این زمانی محقق می شود که شما مهارت کامل را کسب کرده باشید. جالب اینجاست که ما بیشتر شاهد موفقیت کسانی هستیم که در سن بالاتری وارد دانشگاه شده اند؛ کمتر جوان مطرح می بینیم که شاید این موضوع به بلوغ فکری و اجتماعی ارتباط داشته باشد…. حسادت را در تمام سنین عامل اساسی سکته می دانم. احساس کمبود نباید بکنید و هر کس در جای خودش اگر خوب باشد، بهترین است. تخصص گرایی در ایران باعث شده تونل ویژن ایجاد شود یعنی تک بعدی نگاه کنیم در حالی که پزشکان عمومی ما با عمق کم، سطح زیادی را می بینند .
فرزندم!
فقط بخوان
و بخوان
و بخوان.
متاسفانه استاد قارونی که خود نیز از اساتید کلاسیک قلب هستند صحبت آکادمیک نکردند زیرا بحث در مورد نظام سلامت بحث سطحی نیست و خود یک علم عمیق است .ایشان بهتر است کار استادی قلب خود را پیش بگیرند و حیطه های دیگر را به صاحبنظران آن بسپارند.
مدیران محترم سایت باید بدانند هر موضوعی را از صاحب نظر آن بپرسند مثلا در مورد نظام ارجاع استاد شهرام یزدانی و دکترآبتین حیدرزاده … تا موضوع کم اهمیت نشود
سلام اقای دکتر من مجید سلمانی هستم ۱۵ سالم سوم راهنمایی را می خوانم به دکتر قلب خیلی علاقمندم می خداستم چند سوال از شما برای دکتر شدن بپرسم