دکتر حمید طهماسبیپور
رییس هیات مدیرهی انجمن پزشکان عمومی رشت
سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: امروز کمتر کسی است که از مشکلات و مصایب جامعهی پزشکان عمومی بیاطلاع باشد. کافی است به حوادث چند سال گذشته نگاه کنیم و ببینیم چگونه جایگاه پزشکان عمومی بهتدریج در نظام سلامت محو شده و امنیت شغلی آنان از بین میرود.
تهدیدها
گوشههایی از مشکلات پزشکان عمومی بهطور فهرستوار چنین است:
۱. پزشکان مطبدار: مواجهه با بخشنامههای محدود کننده، محدودیت تجویز دارو و پاراکلینیک، رقابت ناعادلانهی کلینیکهای ویژهی دولتی متخصصان با فرانشیز ۳۲۰۰ تومانی؛ در حالی که فرانشیز رسمی پزشکان عمومی بخش خصوصی حداقل ۱۲۵۰۰ تومان است.
۲. پزشکان شاغل اورژانس بیمارستانی: کار طاقتفرسا، قرارداد یکساله، حقوق پرکیس، نداشتن بیمه و مزایای شغلی
۳. پزشکان خانوادهی روستایی: شرایط اسکان و محیط کار نامناسب، پایشها و کسورات سلیقهای
۴. پزشکان خانوادهی شهری: تردید در ارادهی مسوولین در تداوم، تکمیل و گسترش طرح، نادیده گرفتن زیرساختها و ملزومات طرح (مانند پروندهی الکترونیک، راهنماهای بالینی و…) و تهدید به حذف نظام ارجاع در پزشک خانواده
۵. درمانگران اعتیاد: عدم اعتقاد مسوولان وزارتخانه به کارآیی طرح و تهدیدات روزمره، نبود امنیت شغلی
۶. پزشکان پوست و زیبایی: تهدید انجمن پوست، امور درمان و هیاتهای انتظامی نظام پزشکی
۷. پزشکان طب کار: ورود متخصصان طب کار و محدویت یا لغو فعالیت پزشکان عمومی در این حوزه
۸. و…
تصویر اجمالی فوق شمهای از اوضاع کسب و کار، وضعیت معیشتی و شان و منزلت پزشکان عمومی در شرایط فعلی است. تقریباً همهی حوزههای شغلی پزشکان عمومی در شرایطی ناپایدار و استرسزا قرار دارند.
هر یک از حوزههای مختلفی که امروز پزشکان عمومی در آن به فعالیت مشغول هستند، مواهب و مصایب خاص خود را دارد و این اختلاف منافع باعث تنوع دیدگاههای صنفی، دستهبندیهای گروهی و آیندهنگریهای متفاوتی در میان پزشکان عمومی شده است. با توجه به موازین قانونی مندرج در اساسنامهی فعلی و ساختار تشکیلاتی انجمنهای علمی، بهنظر میرسد انجمن پزشکان عمومی ایران از ظرفیتها و توانمندیهای لازم برای پاسخگویی و پیگیری تمامی مسایل و مشکلات متنوع جامعهی پزشکان عمومی برخوردار نیست. لذا پزشکان فعال در برخی از این حوزهها در حال تشکیل تشکل صنفی خاص خود هستند و تصور میکنند اگر راهشان را از سایر پزشکان عمومی جدا کنند، بهتر به مقصد میرسند. بدون شک درستی یا نادرستی این ایده را گذشت زمان نشان خواهد داد. از سوی دیگر، پافشاری بر روشهای سنتی مطبداری و دلخوشی به حبابهای درآمدی اخیر در برخی بخشهای فعالیت پزشکان عمومی سرابی بیش نبوده و با نگاهی به اوضاع آشفتهی نظام سلامت فعلی، بهنظر میرسد چندتکه و چندصدایی شدن به سود جامعهی پزشکان عمومی نباشد. نگارنده معتقد است با توجه به تنوع حوزههای فعالیت حرفهای پزشکان عمومی که ارتباط تنگاتنگی هم با منافع مادی و معیشتی آنان دارد، میتوان و باید با مشارکت و همفکری همهی فعالان، دلسوزان و صاحبنظران جامعهی پزشکان عمومی، راهکار مناسبی برای برونرفت از این اوضاع آشفته و بحرانی یافت. بدون شک چنین راهکاری باید در عین تحکیم همدلی و وحدت، منافع مادی و حقوق صنفی حوزههای گوناگون فعالیت حرفهای پزشکان عمومی را تامین نماید.
فرصتها
از نگاهی دیگر، پزشکان عمومی دارای ویژگیهای برجستهای هستند که با استفاده از این «فرصتهای ارزنده» میتوان و باید راهی عقلانی و موثر برای برونرفت از این شرایط ناگوار پیدا کرد:
۱. قشر فرهیخته، نخبه و تحصیلکردهای هستند.
۲. پرجمعیتترین گروه جامعهی پزشکی هستند.
۳. نقش محوری و رهبری خدمات سطح اول سلامت را بهعهده دارند.
پتانسیل عظیمی در جامعهی پزشکان عمومی نهفته است؛ جمعیتی گسترده، موثر و فرهیخته که در صورت متشکل شدن، تاثیر عمیقی بر اصلاح نظام سلامت خواهند داشت.
با نگرش صحیح به این ویژگیها، میتوان و باید مهمترین و موثرترین نهاد مدنی- صنفی را بهوجود آورد و با تکیه بر آن، حق و حقوق قانونی و جایگاه واقعی پزشکان عمومی را درنظام سلامت تعریف کرد.
چه باید کرد؟
در این راستا لازم است:
۱. شناخت دقیقی از حوزهی اختیارات، وظایف و مسوولیتهای پزشک عمومی یا بهعبارتی «صلاحیت حرفهای» داشته باشیم.
پزشکان عمومی طی سالیان متمادی نسبت به منافع خود بیتوجه بودهاند و از جمع شدن در تشکل صنفی اکراه دارند. عدم حساسیت نسبت به منافع و سرنوشت خود نه تنها موجب اشغال جای آنها در حوزهی خدمات توسط گروههای پزشکی دیگر (کارشناسان پروانهدار و متخصصان) شده بلکه بخش قابل ملاحظهای از اقبال عمومی مردم و مسوولین را نیز از دست دادهاند. طبق بررسیها و مطالعات انجام شده، ۷۰ تا ۸۰ درصد خدمات پیشگیری، بهداشتی و درمانی در سطح اول نظام سلامت (یعنی همان طب عمومی و پایه) در حوزهی اختیارات و مسوولیت پزشکان عمومی است. اما متاسفانه در سالیان گذشته و البته به دلایل گوناگون، این عرصه تنگتر و تنگتر شده و بیتوجهی پزشکان عمومی در پاسداری از طب عمومی که حوزهی تخصصی فعالیت آنان است، موجب محدودیت فعالیتشان تا کمتر از ۲۰ درصد خدمات سطح اول شده است.
۲. راه صحیحی انتخاب کنیم که منافع مادی و معنوی پزشکان عمومی را تامین کند.
بهعبارت دیگر ببینیم شان و منزلت پزشکان عمومی از چه راهی قابل بازسازی است. به نظر میرسد راهی جز «احیای طب عمومی و پایه» وجود نداشته باشد. خدمات سطح اول سلامت، حوزهی عمل پزشکان عمومی است. بهداشت، پیشگیری و درمان ۷۰ تا ۸۰ درصد خدمات نظام سلامت را در بر میگیرد و رسالت اصلی پزشکان عمومی پاسداری از این حوزهی عمل قانونی است. احیای طب عمومی براساس تجارب گذشتهی داخلی، قوانین بالادستی و تاکیدات اخیر مقامات عالی کشور، یعنی ارائهی «بستهی جامع خدمات پایهی سلامت» به آحاد مردم ازطریق «سطحبندی خدمات و نظام ارجاع با محوریت پزشک عمومی» قابل دسترسی است. سازمان بهداشت جهانی نیز با تکیه بر تجارب دهها کشور جهان استقرار این نظام را بهترین روش اصلاح نظام سلامت و موثرترین شیوهی ممکن برای ارتقای سلامت عمومی میداند.
برخلاف امتناع و بیتوجهی نهادهای مسوول و متولی نظام سلامت به انجام وظایف قانونی خود که به روشنی در قوانین برنامهی پنج سالهی توسعه آمده است (آن هم به بهانههای واهی مانند نبود زیرساختهای فرهنگی، اعتبارات مالی لازم، کمبود پزشکان عمومی و نیروهای کارآزموده و…) تاکید براجرای سطحبندی خدمات، نظام ارجاع و پزشک خانواده با محوریت و استفاده از همهی توانمندیها صلاحیتهای حرفهای پزشکان عمومی و اولویت بخش خصوصی، امروز نیاز جامعه و اولویتدارترین روش اصلاح نظام سلامت کشور است.
در لحظهی حساس و تاریخی فعلی که اقدامات همهجانبهای (آگاهانه یا ناآگاهانه) در جهت حذف و محو پزشکان عمومی از عرصهی بهداشت و درمان کشور در دست اجراست، برای رسیدن به جایگاه محوری نظام سلامت که شان و منزلت واقعی پزشکان عمومی است، وظیفهی سنگین و دشواری پیش روی فعالان صنف قرار دارد. بهرهگیری از اقبال عمومی برای اصلاح وضعیت آشفتهی بهداشت و درمان کشور، وجود قوانین راهگشا و تجربهی اجرای طرحهای گوناگون در حوزهی سلامت (علیرغم انتقادات و نواقص اجرایی) فرصتهای نادری برای نقشآفرینی محوری مسوولان و فعالان انجمن پزشکان عمومی فراهم کرده است.
پزشکان عمومی علیرغم شایستگی، توانمندی و قابلیتهای بیشمار، تاکنون بهدلیل فقدان انسجام، اراده و اقتدار صنفی قادر به نقشآفرینی و تاثیرگذاری جدی و موثر در سیاستگذاری سلامت کشور نبودهاند. از آنجاییکه اقتدار و اعتبار نهادهای مدنی و صنفی متکی بر بهرهمندی از اختیارات قانونی نبوده بلکه ناشی از گرد هم آمدن و تشکل صنفی آنان است، لذا فعالان و مسوولان انجمن در اقصی نقاط کشور میتوانند و باید برای بازسازی نقش محوری پزشکان عمومی در اصلاح نظام سلامت و ارتقای سلامت جامعه و تضمین آتیهی پایدار و افزایش جایگاه اجتماعی آنان، آحاد صنف را حول محور شعار راهبردی انجمن متشکل کنند و با عقلانیت و تعامل با نهادهای ذینفع خواستار اصلاحات ساختاری برای تحول اساسی و واقعی در حوزهی سلامت شوند.
بدون شک تاریخ در آیندهای نهچندان دور در مورد ما بهسختی قضاوت خواهد کرد؛ پس کاری کنیم که شرمندهی تاریخ نباشیم.
از: «سیمرغ»، نشریهی داخلی انجمن پزشکان عمومی ایران، شمارهی ۴، خرداد ۱۳۹۵
همین شرمندگی فعلی پزشکان عمومی، برای هفت پشت شان کافیست !
دوستان فعال صنفی از جمله نویسنده عزیز” مسئولیت تاریخی ….. ” درسالهایی که خطر ِ به حاشیه رانده شدن ِ پزشکان عمومی در مقاله ای تحت ِ عنوان ِ : ” ازحاشیه به متن بیائیم ” در نشریه ” پزشکان ” خاستگاه ِ ” پزشکان ِ گیل ” به چاپ رسید چه توجه ی موثری به آن نمودند وبه پیگیری آن دست زدند؟ که تازه امروز به این نتیجه رسیدند : ” … جایگاه پزشکان عمومی بهتدریج در نظام سلامت محو شده و امنیت شغلی آنان از بین میرود. ” …..” تقریباً همهی حوزههای شغلی پزشکان عمومی در شرایطی ناپایدار و استرسزا قرار دارند.
راستی غیر از فعالین صنفی مقصر به این روز افتادن انجمن پزشکان عمومی ایران کیست که نویسنده محترم معتقد است : … بهنظر میرسد انجمن پزشکان عمومی ایران از ظرفیتها و توانمندیهای لازم برای پاسخگویی و پیگیری تمامی مسایل و مشکلات متنوع جامعهی پزشکان عمومی برخوردار نیست. ” .
” فرصت ” های ۱و۲و۳ تاکید شده ” از قرار تنها روی کاغذ ودر موسم انتخابات حضور چشمگیر دارند.!
جالب اینکه می نویسد : …. نگارنده معتقد است با توجه به تنوع حوزههای فعالیت حرفهای پزشکان عمومی که ارتباط تنگاتنگی هم با منافع مادی و معیشتی آنان دارد، میتوان و باید با مشارکت و همفکری همهی فعالان، دلسوزان و صاحبنظران جامعهی پزشکان عمومی، راهکار مناسبی برای برونرفت از این اوضاع آشفته و بحرانی یافت. ”
سوآل می شود : …این همه فعال صنفی که ” انجمن پزشکان عمومی ایران ” و شهرستان ها را بوجود آورد، چه کوششی برای جلوگیری از : ” از این اوضاع آشفته و بحرانی . ” بعمل آورد ؟! که اینک پیشنهاد ” راه طی شده ” می دهید ؟
جالب اینکه نویسنده عزیز معنقد است هنوز : ” … شناخت دقیقی از حوزهی اختیارات، وظایف و مسوولیتهای پزشک عمومی یا بهعبارتی «صلاحیت حرفهای» داشته باشیم. ” ….نداریم !
اتهامات نویسنده به پزشکان عمومی :
۱- پزشکان عمومی طی سالیان متمادی نسبت به منافع خود بیتوجه بودهاند و از جمع شدن در تشکل صنفی اکراه دارند.
۲- بیتوجهی پزشکان عمومی در پاسداری از طب عمومی که حوزهی تخصصی فعالیت آنان است، موجب محدودیت فعالیتشان تا کمتر از ۲۰ درصد خدمات سطح اول شده است.
جالب اینکه نویسنده که در آغاز سخن از : ” اوضاع آشفته و بحرانی ” می گوید. در پایان آنرا به ” در لحظهی حساس و تاریخی فعلی ” تبدیل می کند ! و از : ” وظیفهی سنگین و دشواری پیش روی فعالان صنف ی ” که شناخت دقیقی از حوزه ی اختیارات ، وظایف و …” ندارند می خواهد : آحاد صنف را حول محور شعار راهبردی انجمن متشکل کنند.! و از آنها می خواهد : “خواستار اصلاحات ساختاری برای تحول اساسی و واقعی در حوزهی سلامت شوند. ” . ! که انسان به یاد ضرب المثلی می افتد که : ” یارو را به ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت ” !
سوم تیرماه ۱۳۹۵- لاهیجان- دکتر بهمن مشفقی- پزشک عمومی
“