سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: این که حتی شاگرد اولهای کنکور هم بیکار باشند یا در رشتهای غیرمرتبط با تحصیلشان، به کار مشغول شوند، بوضوح از بیمار بودن نظام آموزش عالی و نبود نظارت بر بازار کار حکایت دارد.
به گزارش جام جم آنلاین، بتازگی رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران در اظهار نظری قابل تأمل عنوان کرد هماکنون ۸۰ هزار پزشک عمومی در کشور وجود دارد که ۴۰ هزار نفر از آنها در حرفه خود فعالیت نمیکنند.
این ۴۰ هزار پزشک عمومی جدا مانده از طبابت ـ که عباس کامیابی به آنها اشاره میکند ـ همان شاگرد اولهایی هستند که با شب و روز درس خواندن و بیدار ماندن در رشته دلخواهشان قبول شدهاند. دلیل این اتفاق هم به گفته کامیابی از آنجا نشأت میگیرد که «ما به اندازه کافی پزشک عمومی برای تأمین نیروی انسانی پزشک خانواده داریم؛ اما همچنان با افزایش سهمیه پذیرش دانشجو در حوزه عمومی و سایر تخصصها روبهرو هستیم.
دولتی که قصد کاهش بیکاری را دارد، باید دست به اقدامی بزند که آینده تمام دانشآموختههای این حوزه را تضمین کند، اما ما دهها میلیون تومان برای تربیت پزشک هزینه میکنیم، ولی آنها را بدون آینده شغلی رها میکنیم.»
وقتی پزشک عمومی بعد از هفت سال تحصیل در دانشگاه بیکار میماند، این موضوع جز هدررفت سرمایههای انسانی کشور، معنی دیگری ندارد؛ شرایط هشداردهندهای که ضرورت تغییر در نظام آموزش عالی و اصلاح بازار کار را بیش از پیش نشان میدهد.
پزشک عمومی انگیزه مالی برای طبابت ندارد
اختلاف نظر درباره تعداد پزشکان عمومی بیکار، سالهاست حل نشده باقی مانده است. بین انجمن پزشکان عمومی، وزارت بهداشت و کارشناسان نظام سلامت نیز این اختلاف آمار مشهود است.
پیش از این حسن هاشمی، وزیر بهداشت اعلام کرده بود که «اوایل فکر میکردم، ۲۰ هزار پزشک عمومی بیکار داریم، ولی با پرداختی ۱۷ میلیون تومانی هم بیش از ۱۵۰۰ پزشک نیامدند، یعنی یا این تعداد پزشک عمومی بیکار نداریم یا آنها فقط شماره نظام پزشکی دارند و دیگر پزشک نیستند.»
دکتر بیژن گرایلی، پزشک عمومی و دکترای مدیریت آموزش عالی در گفتوگو با جامجم، هم وجود ۴۰ هزار پزشک عمومی بیکار را کمی نامحتمل میداند و میگوید: «قطعاً صدها پزشک عمومی داریم که قید طبابت را زدهاند، اما بعید است تعداد آنها به ۴۰ هزار نفر برسد.»
گرایلی، معتقد است اگر بحث درباره آمار دقیق پزشکان عمومی بیکار را کنار بگذاریم، به نظر میرسد که مهمترین مساله درخصوص علت ترک طبابت ازسوی پزشکان عمومی، مباحث مالی باشد.
به گفته این کارشناس نظام سلامت «اختلاف درآمد بین پزشک عمومی با پزشک متخصص، بسیار زیاد است که همین موضوع، انگیزه طبابت را از پزشک عمومی میگیرد. یک پزشک عمومی میتواند در کاری با اضطراب و مسئولیت کمتر، بیشتر از طبابت درآمد داشته باشد، نه این که مجبور باشد در شیفتهای طولانی باشد و حتی گاهی در روزهای تعطیل هم شبانه روزی کار کند.»
در کشورهایی که نظام توسعه یافته سلامت دارند، روال به این شکل است که به گفته گرایلی «مثلاً یک پزشک عمومی یا همان پزشک خانواده، ۷۵ درصد درآمد یک متخصص قلب را دریافت میکند و اختلاف درآمدها چندان جدی نیست، اما در ایران، میانگین درآمد یک پزشک عمومی که در منطقهای معمولی زندگی کند، حدود پنج میلیون تومان است که این میزان درآمد، تقریباً ۲۵ درصد بیشتر از درآمد یک پرستار است.»
البته درست است که یک پزشک عمومی میتواند با کار کردن در برخی مناطق محروم، تا ۱۳ میلیون تومان درآمد داشته باشد، اما به گفته گرایلی «در این مناطق، امکانات اولیه زندگی هم وجود ندارد و به همین دلیل، کمتر پزشکی پیدا میشود که حاضر به خدمت در این مناطق باشد.»
با این اوصاف توسعه مناطق محروم و آبادانی روستاها و شهرهای دورافتاده، میتواند پزشکان عمومی را مجاب کند که در این مناطق هم طبابت کنند؛ مناطق حاشیهای که بشدت نیازمند خدمات پزشک عمومی هستند.
روزهای بهتری در راه است
گرچه در چند سال اخیر حرکتهای خوبی برای بومیگزینی دانشجوی پزشکی انجام شده است، اما اگر در دهههای گذشته، بومیگزینی دانشجوی پزشکی و مجاب بودن پزشک به خدمت در این مناطق، جدی گرفته میشد و بومیهای هر منطقه در دانشگاههای همانجا پزشکی میخواندند، حالا دیگر نه پزشک عمومی بیکار داشتیم و نه ساکنان مناطق محروم کشور در حسرت خدمات پزشکی میسوختند.
از سوی دیگر، دکتر اکبر مختاری خیبری، پزشک عمومی از زاویه دیگری به موضوع بیکاری پزشکان نگاه میکند و بهجامجم میگوید: وقتی با پرداخت یک سوم حق ویزیت پزشک عمومی میتوان به خدمات پزشکان متخصص در کلینیکهای ویژه دسترسی پیدا کرد، معلوم است بیمار به پزشک عمومی مراجعه نمیکند.
معنای حرفهای دکتر مختاری این است که در کلینیکهای ویژه که مراکز دولتی به حساب میآید، خدمات سرپایی مثل ویزیت بیمار با تعرفه دولتی بسیار پایین ارائه میشود و وقتی بیمار میتواند در این کلینیکها با کمتر از ۵۰۰۰ تومان به پزشک متخصص دسترسی داشته باشد، دیگر نیازی نمیبیند که با پرداخت سه برابر این مبلغ به پزشک عمومی مراجعه کند و به این ترتیب پزشکان عمومی خود به خود بیکار میشوند.
دکتر علی نوبخت حقیقی، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جامجم، روزهای بهتری را برای پزشکان عمومی نوید میدهد و میگوید: «در تدوین برنامه ششم توسعه، بحث اجرای راهنماهای بالینی و اجرای نظام ارجاع و پزشک خانواده به طور جدی در دستور کار قرار دارد. قطعاً با اجرای این برنامههای علمی از ظرفیت پزشک عمومی نیز بیشتر استفاده خواهد شد.»
متناسب نبودن تعداد فارغالتحصیلان پزشکی با ظرفیت بازار کار نیز از نگاه نوبخت بر بدتر شدن اوضاع پزشکان عمومی تأثیر گذاشته است.
البته به گفته او، «درست است که باید روند افزایش جذب دانشجویان پزشکی متوقف شود تا ظرفیت بازار کار متناسب با تعداد فارغالتحصیلان باشد؛ اما این موضوع به معنای آن نیست که ما نیاز به جذب پزشکان عمومی نداریم. در واقع ما نتوانستهایم از ظرفیت پزشکان عمومی بدرستی بهره ببریم و طی سالیان سال، مدام به تخصصگرایی دامن زدهایم».
مهاجرت پزشکان عمومی به خارج از کشور را هم باید از تبعات جبرانناپذیر بیکاری پزشکان دانست که میتواند دیر یا زود، دامنگیر دانشجویان پزشکی کنونی هم بشود.
کنکوریهای برتر دقت کنند
از حدود ۸۶۰ هزار ثبتنامکننده در کنکور امسال، حدود ۵۱۹ هزار نفر در گروه علوم تجربی شرکت کردهاند، یعنی بیشترین داوطلبان کنکور در رشته تجربی شرکت کردهاند در این بین، پرطرفدارترین رشته دانشگاهی بین داوطلبان گروه علوم تجربی، پزشکی است که رقابت سختی برای تصاحب کرسیهای دانشگاهیاش وجود دارد؛ در حالی که داوطلبان این رشته باید از وضعیت بیکاری فارغالتحصیلان آن، خبر داشته باشند و بدانند برای اشتغال در این رشته باید ایثار کنند و حتی به مناطق محروم و دورافتاده بروند و در این صورت فقط کسانی وارد این رشته میشوند که حقیقتاً عاشق باشند و خودشان را برای پذیرش شرایط سخت آماده کرده باشند.