چراغ‌های رابطه…

به بهانه روز پزشک

12دکتر مهران قسمتی‌زاده
رییس شورای هماهنگی انجمن‌های پزشکان عمومی ایران

مدتی است خواستم دل‌مشغولی‌های رابطه پزشک و بیمار و نگرانی‌های خود را در مورد آسیبی که به این رابطه خورده است، بر کاغذ آورم؛ ولی متاسفانه هر بار روزمرگی‌های زندگی آن را به تعویق انداخت. اما روز پزشک امسال این فرصت را فراهم کرده که گوشه‌ای از بار این نگرانی‌ها را بر زمین گذارم تا شاید اگر هیچ اثری نداشته باشد حداقل بیان آن سبب شود که به‌عنوان یک پزشک به بخشی از مسوولیت اجتماعی‌ای که احساس می‌کنم، پاسخی داده باشم.
اما نخستین وظیفه این یادداشت مسلماً تبریک این روز به آن دسته از همکارانم است که با تلاش حرفه‌ای و انسان‌دوستانه خود در جامعه، به این شغل جایگاهی درخور بخشیده و سبب شده‌اند که به پوشیدن روپوش سفید افتخار کنم. البته این همکارانم نیز باید بپذیرند که علی‌رغم تلاش انسانی آن‌ها، مدتی است که این جایگاه مورد تهدید واقع شده و مسلم می‌دانم که این امر موجبات نگرانی ایشان را فراهم آورده است. به‌نظر من مهم‌ترین تهدید برای این جایگاه، آسیبی است که به رابطه پزشک و بیمار وارد شده و در سال‌های اخیر به دلایل گوناگون نیز عمق بیشتری یافته و حوادث ناگواری چون از دست دادن فیلمساز بلندآوازه کشورمان، عباس کیارستمی، بدان ابعاد جدیدی بخشیده است.

دو باور که باید اصلاح شود
برای ترمیم این آسیب فکر کنم نخستین چیزی که باید تغییر کند یک باور غلط است؛ باور «مقدس» بودن جایگاه پزشک و ملکوتی بودن این جایگاه. این باور نه فقط در بینش پزشکان بلکه در بینش مردم و بیماران نیز باید تغییر کند. این باور نادرست می‌تواند رفتار ما پزشکان را از رفتاری انسانی تهی کند و منجر به قضاوت سختگیرانه در مورد ما شود. من پزشک، اگر مقدس باشم و جایگاهی ملکوتی داشته باشم، خود را از دو جنبه انسانی رفتار محروم کرده‌ام: نخست امکان اشتباه و دیگری رابطه‌ای برابر با بیمارانم؛ و این هر دو قضاوت درباره مرا سختگیرانه خواهد کرد. در نتیجه اگر اشتباهی بکنم (که لاجرم به‌دلیل انسان بودن اجتناب‌ناپذیر است) قضاوت دیگران را در موردم به‌دور از انصاف خواهد ساخت و از سوی دیگر سبب دوری از مردمی خواهد شد که مهم‌ترین افتخارم را خدمت به آن‌ها می‌دانم.
اما از بدیهیات است که رابطه پزشک و بیمار نیز چون سایر روابط امری دوسویه است و اگر این رابطه آسیب دیده است باید بدان سمت رابطه نیز توجه داشت. شاید یکی از نکاتی که در دنیای طبابت ما ایرانی‌ها باید دچار متحول شود «جایگاه بیمار» است، این باور که بیمار یک انسان است باید در رفتار ما خود را نشان دهد. ما باید بپذیریم که در دنیای پزشکی امروز و حتی بسیاری از مکتوبات آن، از بیمار نه به‌عنوان بیمار، بلکه به‌عنوان انسانی که دچار بیماری شده است، یاد می‌شود. به‌همین دلیل جایگاه او از فردی غیرفعال به فردی فعال که با دریافت اطلاعات در روند بیماری خود قرار می‌گیرد و در تصمیم‌گیری‌های حیاتی لازم در طی سیر بیماری خود چون عضوی از تیم درمان عمل می‌کند، تبدیل می‌شود و عملاً بخشی از مسوولیت‌های تصمیم‌گیری در لحظات حساس را می‌پذیرد و تا حدی از مسوولیت سایر اعضای تیم درمان می‌کاهد.

پزشکی به مثابه یک کار گروهی
گروهی و «تیمی» بودن عرضه خدمات پزشکی وجهی از دنیای پزشکی امروز است که در کشور ما تا کنون کمتر بدان توجه شده است؛ امری که هم سبب هم‌افزایی توان افراد تیم در ارایه خدمات و هم سبب کاهش بروز اشتباه در تصمیمگیری درمانی می‌شود و در عین‌حال فرصت بیشتری برای ارتباط با بیمار در اختیار تیم درمان قرار می‌دهد.
امر دیگری که در طبابت رایج کشور ما باز هم مورد بی‌مهری واقع شده این است که پزشکان در کشور ما فرصت کمتری برای صحبت با بیماران خود دارند؛ و این امر الزاماً فقط ناشی از قصور آن‌ها نیست. گاهی شرایط نیز برای این امر چندان مهیا نیست.
اما حضور بیمار و خانواده وی در تیم درمان هم شرایط را برای عرضه بهتر خدمات فراهم می‌سازد و هم امکان شرکت در تصمیم‌گیری در موارد خطیر و مشاوره را برای بیمار و سایر اعضای تیم درمان آماده می‌کند. اگر به این امر از سوی عباس کیارستمی و تیم درمانیاش توجه بیشتری می‌شد، مسلماً در سرنوشت وی تاثیر بسزایی داشت و امروز به‌واسطه از دست رفتن این هنرمند مولف بی‌همتا کیفیت جهان پله‌ای سقوط نمی‌کرد (به قول شهرام مکری، کارگردان فیلم «گربه و ماهی») و دنیایی که در تولید تروریست و مردان بد از همیشه فعال‌تر است، در حفظ یکی از انسان‌های ویژه‌اش ناتوان نبود.

اهمیت رابطه بیمار و پزشک در مناسبات اجتماعی
اما در نهایت آن‌چه شاید بیش از هر بخش جداگانه از رابطه پزشک و بیمار مهم است، اهمیت این رابطه در مناسبات اجتماعی و الزامات آن است. هیچ ایرانی‌ای از جمله ما پزشکان و همچنین هنرمندان این میهن که در کنار مردم کشور ما همچنان سوگوار از دست رفتن یکی نوادر کشورمان هستند، نباید فراموش کنند که از این پس نیز مردم سرزمینمان آلام جسمی و روحی بسیاری خواهند داشت و بیماری‌هایی که درمان آن را نزد پزشکان همین میهن جستجو خواهند کرد. لطمه به رابطه پزشک بیمار نخستین قربانی که می‌گیرد اعتماد دوجانبه این دو فرد است؛ اعتمادی که سنگ‌بنای بهبودی بیمار بر آن قرار دارد.
به‌همین دلیل معتقدم که در قضاوت آن سوی جامعه نیز باید انصاف و تعقل بیشتری حاکم شود تا آن دسته بی‌شمار پزشکان نیز که به‌واسطه پررنگ بودن جنبه انسانی این حرفه پزشک شده‌اند، اعتماد خود را به محبت این مردم از دست ندهند.
روز پزشک مبارک باد!

(Visited 134 times, 1 visits today)

درباره‌ Iranian Society General Physicians

2 نظر

  1. دکتربهمن مشفقی

    آقای دکتر مهران عزیز! متقابلا روزپزشک را به شما همکار شریف و نجیب تبریک می گویم. این نوشته در حال مطالعه ی متن شما ودر حالیکه در ذهنیت من این بود که : ” با آشنا سخن آشنا خوش است ” و در اشاره به این سحن ِ آشنای شما فقط می توانم بگویم ، مشکل جامعه ی پزشکی ازوقتی شروع شد که ” محتوم مقدس و ملکوتی بودن جایگاه پزشکان ” به ” باور ” که تزلزل پذیر است تبدیل شد و جای شک وتردید گذاشت.
    حضور این شک و تردید ِ پیشرونده بود که بروز هرچیز که تصور کنید در جامعه ی پزشکی را ممکن ساخت، از جمله آنچه اینک شاهد آن هستیم و دا د همه از آن بلند شده است از جمله داد شما همکار عزیز وشریف. متاسفانه راهکار شما یعنی به فراموشی سپردن باور یاد شده مشکلی را حل و دردی را درمان نخواهد کرد، زیرا دریک ساختار بیمار و فاسد هیج اندیشه و برنامه ای به نتیجه ی درستی منجر نخواهد شد و فقط رل نقش ایوان را خواهد داشت. آری ! خانه از پای بست ویران است.
    علت این اعتقاد من این است که با اندکی دقت در تاریخ ( لااقل معاصرما ) می بینیم ما همیشه مرور کننده و شاهد مشکلات بودیم بدون اینکه آنرا حل کرده باشیم ، اکنون هم هیچ چیز فرق نکرده است .

  2. دکتر مهشید ناظری

    سلام به نظر من هم پزشک جایگاه ملکوتی ندارد ولی قداست دارد که مدت هاست این قداست زیر چکمه بد خواهان له شده است

جوابی بنویسید دکتربهمن مشفقی جواب را باطل کن

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*