سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: پزشک خانواده از برنامه چهارم توسعه به عنوان یکی از طرحهای اصلی نظام سلامت مطرح شد، این درحالیاست که زمان اجرای برنامه پنجم توسعه به پایان رسیده و بهجز دو استان پیشگام، پیشرفت دیگری در اجرای طرح پزشک خانواده ایجاد نشده است.
همین تعلل در اجرای پزشک خانواده آنقدر به طول انجامید که برخی مسئولان به این فکر افتادند، که اجرای طرح پزشک خانواده در استان فارس و مازندران را بهجای «دو استان پیشگام» با عنوان «دو استان پایلوت» مطرح کنند. درحالیکه اجرای پایلوت این طرح در سال ۹۰ کلید خورد.
شاید یکی از مهمترین دلایل تعویق در اجرای پزشک خانواده نبود بودجه در دولت دهم بود اما علیرغم اختصاص بودجه هنگفت به نظام سلامت، در طرح تحول سلامت پزشک خانواده در همان دو استان پیشگام باقی ماند.
گفتمان مشترک، موتور پزشک خانواده را روشن میکند
نایب رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران براین باور است که مهمترین مانع در اجرای برنامه پزشک خانواده فقدان ادبیات مشترک بین سازمانهای ذیربط در حوزه نظام سلامت برای اجرای پزشک خانواده است. او گفت: «اگر شک داریم که پزشک خانواده و نظام ارجاع تنها راه برونرفت از شرایط فعلی است، باید همه به هم کمک کنیم.»
عزتا… گلعلیزاده به بهانههای مطرحشده هم اینگونه اشاره و عنوان کرد: «گفته میشود پزشک عمومی بهاندازه کافی نداریم یا اینکه خرید خدمت از پزشک عمومی برای ما گران تمام میشود. سازمانهای بیمهگر اما از این موضوع استقبال میکنند. چون زمانی که یک خدمت درمانی از سوی پزشک عمومی ارائه شود ارزانتر است سلامت اما اینکه بیمه سلامت با بدهی مواجه شد به این دلیل بود که نه پشتوانه مالی برای بیمهها تعریف کردیم و میزان دسترسی متقاضیان خدمات درمانی را باز گذاشتیم. وزارت بهداشت نیز با راهاندازی کلینیکهای ویژه مراجعه مستقیم به متخصصان را افزایش داد.»
نایب رئیس دوم مجمع انجمنهای علمی پزشکی ایران تصریح کرد: «اگر امسال شعار اقتصاد مقاومتی را میدهیم، برای برونرفت از این شرایط هیچ راهی جز اجرای نظام ارجاع نداریم. برنامه پزشک خانواده در برنامه ششم توسعه مطرحشده است اما اگر قرار باشد روند به همین شکل پیش برود، به نتیجه نمیرسیم.»
به گفته او یکی از پیشزمینههای اجرای طرح پزشک خانواده این است که ظرفیت پذیرش در رشته پزشکی عمومی برمبنای طرح پزشک خانواده و نیازمندیهای آن تغییر کند. همچنین قرار بود محتوای دروس برهمین اساس تغییر کند؛ اما چنین تغییراتی اعمال نشده است و شرایط به نحوی تغییر کرده که هر پزشک عمومی آینده خود را در این میبیند که تخصص بگیرد و حتی بسیاری از پزشکان جوان بخواهند به سمت تخصصهای لوکس پیش بروند که دلیل آنهم نبود جایگاه مشخص برای پزشکان خانواده است. این درحالیست که در خیلی از کشورها دستمزد پزشکان خانواده در رتبههای اول قرار دارد.»
گلعلیزاده ضمن ابراز نگرانی از اینکه ضریب ماندگاری پزشکان خانواده در مناطق روستایی کاهشیافته است، افزود: «در شرایط فعلی پزشکی عمومی به برزخی تبدیلشده که افراد در آن گیر افتادهاند و فقط دنبال ورود به دوره تخصص هستند. عمده پزشکان عمومی به دنبال این هستند که در مناطق محروم مشغول به کار شوند، حقوق بالا دریافت کنند و فرصتی برای درس خواندن برای شرکت در دوره تخصص پیدا کنند. درحالیکه اگر ما جایگاه پزشک عمومی را درست تعریف کنیم خیلی از همکاران پزشک در این جایگاه ماندگار میشوند مشروط براینکه سیاستهای شفاف و پایداری تدوین کنیم.»
او ادامه داد: «متاسفانه یکی دیگر از موانعی که درمورد بازدهی سیاستها وجود دارد این است که دولتمردان طرحها و پیامد آن را با دستورات و عملکرد خود تغییر میدهند و منحرف میکنند. اگر طرح پزشک خانواده در قانون برنامه پنجم توسعه ایرادی داشت، باید از سوی مجلس اصلاح میشد اما نشد و بلاتکلیف ماند.»
مدیریت سطح اول درمان، وظیفه پزشکان عمومی
رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران نیز ضمن انتقاد از حضور کمرنگ انجمنها در موقعیتهای تصمیمگیری گفت: «دخالت درمورد کوریکولومها، پذیرش دانشجو و زیرساختهای آموزشی که سالهاست علیرغم رشد تعداد دانشجو، ثابت مانده از جمله موضوعاتی است که انجمنها باید درموردش اظهارنظر کنند.»
عباس کامیابی، درمورد برنامههای آموزشی نیز عنوان کرد: «خروجی هر کوریکولومی باید افرادی باشد که تمام وظایف مرتبط با نقش خود را برآورده کنند، اگر ادعا میکنیم که پزشکان عمومی قرار است به عنوان پزشک خانواده نقش ایفا کنند، چنین اتفاقی رخ نمیدهد.»
او درمورد تعداد پزشکان عمومی تربیتشده نیز با تاکید براینکه نقش پزشک عمومی، جایگاه پزشک خانواده و مدیریت سطح اول خدمات درمانی است، افزود: «اگر قرار است به ازای ۲ هزار نفر یک پزشک عمومی وجود داشته باشد ببینیم چه جمعیتی از پزشکان عمومی فراهم است. من فکر میکنم نقطه ضعف آنجا بود که نتوانستیم دریچه مطمئنی برای پزشکان عمومی فراهم کنیم و طبیعی است که اگر آنها هم بدانند امنیت شغلی ندارند، به سمت خدمات دیگر میروند.» علیرغم این اظهارات فعالان صنفی اما محمد هادی ایمانیه، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز موانع سر راه پزشک خانواده را اینگونه شرح میدهد: «مانع اول این است که عزم کافی در برخی تصمیمگیرندگان وجود ندارد. مانع دوم مربوط به اعتبارات است. مانع سوم نیز کمبود پزشک عمومی است. عنوان میشود که صدها پزشک عمومی در غیر از حرفه پزشکی مشغول فعالیت هستند که میتوان آنها را برای اجرای این برنامه به کار گرفت.»