دکتر فرامرز رفیعی
رییس کمیته آموزش انجمن پزشکان عمومی ایران
سلامی چو بوی خوش آشنایی!
درود و صد درود بر تمامی همکاران گرانقدر و اندیشمندم!
همیشه بهانهای لازم است تا مطلبی نوشته شود؛ درست مثل شعر گفتن یک شاعر که عشق بهانهای میشود برای بارش کلمات هماهنگی از اندیشهها در قالب شعر.
من نیز عشق و آمال و آرزوهای خود را برای همکاران گرانسنگم، همچون رگباری از کلمات در فضای وهمانگیز مجازی رها میسازم به امید آنکه نه در کرات دگر و توسط موجودات سیارهای ناشناخته، بلکه توسط تکتک همکاران عزیزم مطالعه شود و به خواستهای صنفی و ملی در پیگیری حقوق دریغ شده از آنان بدل گردد و حتماً صیقل نوشتارهای وزین فرهیختگان نیز آن را پربارتر و موثرتر خواهد ساخت.
انتخابات انجمن پزشکان عمومی ایران محملی است برای ایجاد پیوندی محکمتر میان اعضا برای ابراز انسجام صنفی و پافشاری بر اصول اساسی پزشکان عمومی در ادامه فرآیند بازیابی هویت طب عمومی که با شاخصههایی کلی تعریف میشود. این شاخصهها عبارتاند از:
– جایگاه صنفی پزشکان عمومی در نظام سلامت
– جایگاه آنان پزشکان عمومی اجتماع و نظام اجتماعی
– میزان تخصیص منابع مالی متناسب با تعداد و وظایف اعضا و نحوه تعامل کنشگران صحنه سلامت با پزشکان عمومی
– میزان مشارکت دادن پزشکان عمومی در تعیین سرنوشت صنفی خویش
– تبیین جایگاه مدارک پزشکان عمومی در مقایسه با سنوات تحصیلی طی شده با سایر فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور
– تعیین تکلیف نهایی پرسش اساسی این مقوله که «آیا پزشکی عمومی مسیر است یا مقصد؟»
– بازبینی نظام آموزشی مبتنی بر تخصصگرایی و تعیین نیازهای واقعی نظام سلامت
– ارایه شفاف درخواستهای نظام سلامت از یک پزشک عمومی در قالب نقشه راه برنامههای کلان بهداشت و مراقبت و درمان آتی کشور و در محتوای برنامههای پنجساله و دهساله و نیز در سند چشمانداز نظام سلامت کشور.
– متناسب با آن، تغییر کوریکولوم آموزشی و نگاه ویژه به توانمندسازی نیروهای بالفعل موجود در کشور و ارتقای عملکرد آنان متناسب با خواستههای مترقی نظام سلامت در قالب آموزشهای مهارتی و اعطای دانشهای نوین و نیز مهارتهای علمی و عملی برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در قالب آموزشهای پودمانی ضمن خدمت و بهکارگیری این خیل عظیم و توان فراوان منابع انسانی موجود؛ نیروهایی که بهسبب عدم مدیریت صحیح در مسیرهایی ناخواسته قرار گرفتهاند و با نوآوری و دانش خود عرصههای جدیدی یافتهاند؛ عرصههایی که بهحق نیز به آنان تعلق دارد.
نمادهای کلی معرفی شده دارای مولفههایی کوچکتر و اختصاصیتری نیز هست که بهعنوان مثال از مورد جایگاه پزشکان عمومی در نظام سلامت میتوان به مولفههایی چون میزان تاثیرگذاری پزشکان عمومی بر مقوله سلامت و افزایش شاخصهای آماری مرتبط و نیز تاثیرپذیری سلامت جامعه از عملکرد پزشکان عمومی اشاره کرد.
در این بین نقشه راه پزشک خانواده و نظام ارجاع با تمام ویژگیهای راهبردی خود بهعنوان حلقه مفقوده نظام سلامت خودنمایی میکند. مطالعه نظام بهداشتی سایر کشورهای مترقی در این بخش نیز ما را به این حقیقت شگرف رهنمون میسازد که نظام سلامت هر کشور برای تحقق شعار توسعه خدمات مراقبتی و درمانی و دسترسی بیشتر و سریعتر مردم و توسعه فرایند عدالت در ارایه ارزانقیمت خدمات، راهی بهجز تن دادن به برنامههای جامع مراقبتی و درمانی اجرایی توسط پزشکان عمومی و در قالب برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع ندارد.
در نظامهای سلامت پیشرفته، نیاز جوامع در ۱۰ سال آتی بیشتر از آنکه نیاز دسترسی به خدمات بیمارستانی و بیمارستانهای مجهز تعریف شود، بیشتر توسعه مطبها و کلینیکهای مراقبتی و سلامت و درمان محلی است. ولی متاسفانه کشور ما درست در مسیر مقابل آن سیر میکند و مسوولان مطالعات آن کشورها را نیازهای خاص آنان میپندارند حال آنکه نیازهای درمانیاش انسان، فارغ از مرزهای جغرافیایی، تفاوت چندانی ندارد.
در این فرصت اندک قصدم ورود به جزییات نبود بلکه نیت بیان مواردی بود که شاید در مسیر پرپیچ و خم سرنوشت پزشکان عمومی و از مسیر انتخاباتی دموکراتیک، قافلهسالارانی شیفته خدمت را که ردای علم و عمل بر تن دارند، راهی کارزاری بی پاداش مالی کنیم.
… که فرهاد عاشق را یک بهانه عشق کافی است!