دکتر عبدالله عدوانی
عضو کارگروه پزشک خانواده انجمن پزشکان عمومی شیراز
این یادداشت یک افشاگری محترمانه و اعتراضی حقطلبانه است که به نیابت از ۱۱۰۰ پزشک عمومی (خانواده) استان پهناور فارس علیه کسانی صادر شده که در ۵ سال گذشته پزشکان این مرز و بوم را به وادی نظام ارجاع کشانده و اکنون ناآگاهانه یا بهعمد پای خود را پس میکشند و حاضر به تداوم برنامه نیستند. جالبتر اینکه برای یافتن مقصر کسی جز همین پزشکان نیافتهاند. برنامه در دولت سابق شروع شد و تداوم آن در ۴ سال اخیر و در دولت فعلی (بهزودی سابق) است.
روی سخن ما مستقیماً ستاد اجرایی مرکزی پزشک خانواده است که سالی سه بار در نشستهای پراکنده در مورد طرحی با این اهمیت و پزشکانی با این تعداد فقط در فارس، تصمیمات مشعشع میگیرد. این دستاندرکاران بدون توجه به اسناد بالادستی و در سایه سنگین اختلافات دو وزارتخانه بدون مشارکت مجریان فرایند، یعنی نمایندگان پزشک خانواده، میخواهند طرحی مورد تایید سازمان جهانی بهداشت و در خور این ملک را براندازند؛ کاری که در حد آنان نیست.
ما به ستاد مرکزی پیشنهاد میکنیم برای نجات پزشک خانواده مدتی آن را به مسوولین استانی بسپارند و مطمئن باشند پیشرفت آن بهتر خواهد بود! کار به کاردان سپرده خواهد شد!
متولیان فوقالذکر پس از چند ماه، روز دهم اسفند نشستی بدون حضور نمایندگان دو استان و حتی انجمن پزشکان عمومی ایران به نمایندگی از طرف همه، تشکیل داده و اولین پیشنهاد آنها هم اختیاری شدن ارجاع بود؛ یعنی برگشت به عقب و رفتن بیمار به اختیار نزد متخصص. یکی از پیشنهادهای جالب دیگر حذف فرانشیز که پزشکان و دانشگاه علوم پزشکی شیراز در طی بیش از ۵ سال با خون دل آن را نظم داده و به انجام رساندهاند.
البته این متولیان تابع کسانی هستند که طرحهای دیگری در سر داشته و اجرا میکنند مثل طرح تحول و… که هیچکدام مبتنی بر قانون و برنامه توسعه نیستند و برخی از این طرحها سرمایه ملی را بلعیدهاند. اختلافات وزارت رفاه و بهداشت در همین چهارچوب ارزیابی میشود. این مسوولین نمیتوانند طرح نظام ارجاع که مبتنی بر برنامه توسعه است را منحل کنند بلکه با دور زدن آن سرمایهها را بر باد میدهند.
در صورت هزینهکرد اصولی منابع در پزشک خانواده، اکنون این طرح قانونی اینچنین محصور نمیشد. این ستاد کار را بهجایی رسانده که مسوولین منطقه بعد از یک ماه (دو دوره ۱۵ روزه) فرصت، به ما بگویند کاری از دستشان بر نمیآید. و خواستهها را به سمتی ببرند که وظیفه ذاتی ما نیست و شاهد آن بارها مذاکره و درخواست از استاندار و مسوولین دانشگاه و بیمه در شیراز و فراتر از آن مذاکره با قایممقام وزیر محترم بهداشت، کمیسیون بهداشت مجلس ریاست کل سازمان نظام پزشکی و رییس انجمن پزشکان عمومی و… برای اصلاح شرایط است تا شاید حقوق حقه خود را بهدست آوریم که شامل اعلام سرانه سال ۹۵، بازگشت کسورات ناعادلانه به پزشکان، حل موضوع همپوشانی تکشیفت و پرداخت بهموقع حقوق است.
همکاران و مسوولین انجمن پزشکان عمومی شیراز به نمایندگی از ما نمیتوانند تلاش ۵ ساله را وانهند، بلکه احقاق حق خود را هر طور شده و از هر راهی، تداوم خواهند بخشید. از طرفی همه شواهد گویای نبود اراده پیشبرد طرح در مسوولین است ولی میخواهند این عدم توانایی را به پزشکان عمومی شاغل در طرح مرتبط کنند.
ستاد اجرایی مرکزی پزشک خانواده در تهران عامل کارشکنی است. همه مطمئن باشند پزشکان فارس مثل همیشه میتوانند صدای رسای خود را به گوش همه برسانند و از حق خود دفاع کنند و به خواسته خود انشالله خواهند رسید. مثل معروفی در شیراز خیلی کاربرد دارد: «دیر و زود دارد؛ سوخت و سوز ندارد.» این شعر را هم از سرزمین شعر داشته باشید:
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!