کارگروه پزشک خانواده انجمن پزشکان عمومی شیراز
سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: بیشک یکی از مظاهر پیشرفت در جهان امروز وجود سیستم بهداشت و درمان قوی است؛ امری که سالهاست ظاهراً یا واقعاً دغدغه مسوولان عالیرتبه کشور ما بوده و یا لااقل در مبارزات انتخاباتی یکی از ابزارهای برتری بوده است. در این راستا از سالها قبل اجرای برنامه سطحبندی خدمات بهداشتی و درمانی و نظام ارجاع مبتنی بر پزشک خانواده با بهرهگیری از تجارب کشورهای پیشرفته در این زمینه بهعنوان یک راه حل متمدنانه با هدف رسیدن به کاهش پرداختی از جیب مردم و در نتیجه امکان دسترسی تمام مردم کشور به خدمات بهداشتی و درمانی و در یک کلام عدالت در سلامت و افزایش کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی مد نظر قرار گرفته است.
با وجودی که پیشنیاز رسیدن به این اهداف وجود فرهنگسازی قوی در مردم و تغییر دیدگاه اقتصادینگر مسوولان به امر بهداشت و درمان بهعنوان یک حق برای مردم کشور بود، اما بیتوجه به این مسایل مهم از سالها قبل برنامه پزشک خانواده روستایی در کل کشور شروع شد و نیز از سال ۱۳۹۱ قرار بر این شد که برنامه پزشک خانواده شهری و نظام ارجاع در دو استان کشور کلید بخورد تا پس از یافتن مشکلات و عیوب اجرایی برنامه بهتدریج زمینه گسترش آن بهکل کشور مهیا شود. اما در عمل نهتنها اهتمامی برای رفع ایرادات برنامه پزشک خانواده روستایی دیده نشد، بلکه در برنامه پزشک خانواده شهری نیز نشانههای بیتوجهی به قوانین بالادستی نظام در امر سلامت بهوفور دیده میشود که بارزترین نمونه آن اجرای برنامه پزشک خانواده بدون نظام ارجاع در استان مازندران بوده است.
در شرایطی که ستاد کشوری برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع مدلهای اجرایی در فارس و مازندران را یکسان میپندارند، اما در واقع دو الگوی متفاوت است و باید با دو دید متفاوت به این دو برنامه نگریسته شود.
از یکسو برنامه اجرایی در مازندران که بهدلیل وجود کلینیکهای تخصصی ارزانقیمت و عدم وجود ارجاع اجباری بهوضوح با روح و علت اصلی شروع برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع مغایرت دارد، در واقع این شایبه را ایجاد میکند که دستاندرکاران نظام سلامت با زیرکی در صدد گرفتن درمان و سوق دادن تدریجی جامعه پزشکان عمومی به سمت انجام خدمات بهداشتی و در یک کلام تبدیل شدن ایشان به غربالگر برای سطوح دو و سه هستند. از سوی دیگر، برنامه اجرایی در فارس که بهدلیل وجود نظام ارجاع اجباری در کنار ارایه خدمات بهداشتی بیشک مترقیترین نمونه اجرایی برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در کشور است، باعث شده کسانی که منافعشان باقدرت گرفتن جامعه پزشکان عمومی در زمینه بهداشت و درمان به خطر میافتد، به هر وسیله بهویژه مقایسههای ناصواب این دو مدل اجرایی متفاوت با هم سعی در نکوهش برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در فارس و در نتیجه افزایش میزان نارضایتی در میان پزشکان خانواده و مردم داشته باشند.
این در حالی است که از یکسو با گذشت کمتر از پنج سال از اجرای برنامهای به این عظمت نباید انتظار رضایتمندی صد در صدی داشت و از سوی دیگر هیچ اقدام قابل توجهای در جهت رفع مشکلات اساسی از سوی ستاد کشوری صورت نگرفته است که تشکیل چهار جلسه در مدت یک سال اخیر شاهدی برای این مساله است و در چنین شرایطی بهجای اصلاح مشکلات موجود که راهکارهای آن بهدفعات به اطلاع ستاد کشوری رسانده شده صرفاً بر حذف فرانشیز ناچیز در استان فارس و ارجاع اجباری که از نقاط قوت این برنامه بوده پرداخته شده است.
بهراستی چرا مسوولان اجرایی کشور تاکنون تن به اجرای ارجاع اجباری در مازندران ندادهاند؟ مگر زمانی که این مساله در فارس آغاز شد شرایط برای انجام آن مهیا بود؟ و اگر کمبودی در مازندران باعث این عدم اهتمام بوده و هست چه اقدامی در صدد رفع این کمبود صورت گرفته و چرا در این شرایط مسوولان ستاد کشوری به توصیههای نمایندگان پزشکان خانواده فارس و مسوولان دانشگاه علوم پزشکی فارس در زمینه الزام اخذ فرانشیز توجه نمیکنند؟
آیا اگر به گفته برخی مسوولان ستاد کشوری پزشکان خانواده فارس بهجای تشکر بابت زحماتشان در پنج سال اخیر سزاوار کسورات به دلیل اخذ فرانشیز ناچیز که با توجه به شرایط اجرایی برنامه در فارس با میزان واقعی آن تفاوت فاحش دارد میباشند مسوولان دانشگاه علوم پزشکی و پزشکان خانواده مازندران که تاکنون از زیر بار ارجاع اجباری شانه خالی کردهاند شایسته چه کسوراتی هستند؟
بیشک پزشکان خانواده فارس منتظر برچیده شدن هرچه سریعتر این سیاست یک بام و چند هوا در ستاد کشوری هستند و در صورت عدم توجه به این خواستهها، مسایل را از کانالهای قانونی دیگر پیگیری خواهند کرد.