حرفی در گلوی ملت هست: هنوز این خانه ساختنی است

دکتر مهران قسمتی‌زاده، عضو هیات مدیره انجمن پزشکان عمومی ایران

در روایت‌ها آمده که ناصرالدین شاه دوربینی را در عمارت شمس‌العماره قرار داده بود و از تفریحاتش بود که هر چند مدت یک بار بر بالای آن می‎رفت و از دور بر احوالات مردم سرک می‌کشید.

یک روز در یکی از این سرک کشیدن‌ها متوجه تجمعی از نقاط سیاه در میدان شمس‌العماره شد. عده‌‎ای از جمله پسرش را که نایب‌السلطنه بود، بدان‌جا فرستاد تا علت را جویا شوند.

همراهان نایب‌السلطنه پس از رسیدن به منطقه و دیدن اجتماعی از زنان چادری معترض بنای داد زدن و تهدید کردن و ترساندن مردم از غضب نایب‌السلطنه را گذاشتند که ناگهان با صدای هماهنگ به‌هم خوردن ملاقه‌ها بر سر قابلمه‎های پنهان شده زیر چادر زنان معترض روبرو شدند. صدای این اقدام هماهنگ باعث ترسیدن اسب نایب‌السلطنه و همراهانش شد و نایب‌السلطنه با رمیدن اسب به زمین کوفته شد و همراهانش نیز پراکنده شدند. خبر به ناصرالدین شاه که از پسرش پخته‌تر و باهوش‌تر بود رسید، دستور رسیدگی به خواسته‌ معترضین را داد و گفت: “بررسی کردیم از خانه خودمان نیز در میان این زنان هستتد پس این حرف همگانی است! حرفی در گلوی ملت مانده است، پس باید شنید.”

کشور ما در بحران به‌سر می‌برد، بحرانی که علی‌رغم ابراز نظر برخی از مسوولین غیرقابل انکار به نظر می‌رسد و متاسفانه این بحران همه‌جانبه هر روز خود را به‌گونه‌ای نشان می‌دهد. بحرانی که بیش از هر عامل بیرونی ریشه در ناکارآمدی دارد؛ ناکارآمدی تصمیم‌گیرانی که فرصت‌های بسیاری را برای اصلاح و بهبود شرایط از دست داده‌اند. شاید عده‌ای بسیاری از مصایبی که ما ایرانیان تحمل می‌کنیم را در فسادی بدانند که به‌طور بنیادی در ساختار اداری-اقتصادی این کشور رسوخ کرده است، اما به‌نظر می‌رسد که ریشه‌ این فساد را هم باید در ناکارآمدی مسوولان جستجو کرد. مسوولانی که به محض گرفتن قدرت و نشستن پشت میز ریاست، خود را قادر مطلق یافته‌اند و به‌تدریج با بزرگ کردن دولت پای تمامی کسانی که به‌نوعی می‌توانستند در سکانداری این کشتی بحران‌زده به آنها کمک کنند، از اطراف سکان که هیچ، از عرشه‌ کشتی نیز قطع کردند.

و اینک ما مانده‌ایم و یک کشتی توفان‌زده و سکاندارانی که در این دریای توفانی در کار خود و این کشور مانده‌اند.

ابرهای توفان‌زا و بحران همان‌گونه که در آسمان تمامی نظامات و امورات این سرزمین سایه افکنده است، بر آسمان نظام سلامت کشور ما نیز خودنمایی می‌کند. نظام سلامت کشور ما نیز وضعی بهتر از سایر بخش‌های این کشور ندارد، هر یک از متولیان وزارت بهداشت در طی دهه‌های گذشته، نظام سلامت کشور ما را علی‌رغم ادعای برنامه‌‌های ۵ ساله، جولانگاه طرح‌های پوپولیستی بدون زیرساخت خود قرار داده‌اند، مسوولانی که هر یک پس از رسیدن به صدارت و ریاست، برنامه‌های پیشینیان خود را فاقد استراتژی نامیده‌اند و جالب است تقریبا در تمامی این موارد و سال‌ها، بسیاری که در خارج دایره‌ حکومت بوده‌اند و جامعه آنها را به‌عنوان کارشناسان حوزه‌ سلامت می‌شناخت و مسوولان نظام سلامت خود را بی‌نیاز از مشورت با آنها می‎دانستند، در همان هنگام شروع این طرح‎ها و برنامه‎ها تمامی نقاط ضعف آنها را آواز کرده بودند؛ اما کو گوش شنوا!

اما در این سوی میز شرایط چگونه است. متاسفانه انباشت کوهی از مطالبات و بی‌پاسخ ماندن آنها در دولت‌های مختلف منجر به شکل‌گیری بی‌اعتمادی و احساس ناامنی بسیاری شده‌است و شدت گرفتن بحران که این اواخر خود را با تورم افسارگسیخته و کاهش ارزش پول ملی به نمایش گذاشته، مردم را دچار ناامیدی شدید کرده‌ است؛ به‌گونه‌ای که بسیاری را به فکر مهاجرت به ساحلی امن‌تر انداخته است. اما مسلما این راه‌حلی نیست که بسیاری از مردم بتوانند به آن فکر کنند. پس چه باید کرد؟

این‌که در سایر بخش‌های جامعه چه رخ خواهد داد و مردم چه می‌کنند از چهارچوب سرمقاله این نشریه خارج است اما در نظام سلامت و جامعه پزشکی شاید با توجه به امکانات درون این نظام بتوان به راه‌حل‌هایی برای خروج از این بحران دست یافت، اما استفاده از این راه‌حل‎ها چند پیش‌شرط دارد:

این‌که ما این طرفی‌ها از غُر زدن کلی از شرایط و روزگار و… دست برداریم و به چگونگی کسب مطالبات واقعی و مشخص خود متمرکز شویم.

خوشبختانه برخلاف سایر بخش‌های جامعه، صنوف جامعه پزشکی در درون خود از نهادهای متشکلی برخوردارند که به‌دلیل انتخابی بودن مشروعیت لازم برای کسب عنوان نمایندگی صنف را دارا هستند و از سوی دیگر با ارتباط شبکه‌ای که در سراسر کشور دارند می‌توانند بر ارتباط خود با صنف بیافزایند. این وضعیت سبب می‌شود که این‌ها بتوانند نقش نماینده را در گفتگوی ما با دولتیان و مسئولان بازی کنند.

در سوی دیگر میز، مسوولان نظام سلامت باید از تجربه‌ی ۴۰ ساله خویش درس بگیرند و به دور میزهای تصمیم‌گیری‎ صندلی‎هایی را به نمایندگان شناسنامه‌دار مردم اختصاص دهند و پرداختن به مطالبات آنها را در اولویت‌ اصلی خود قرار دهند، وگرنه همان‌طور که در چند ماه گذشته شاهد بوده‌ایم، مردم برای بیان مطالبات خود راه‌حل‌هایی ساختارشکنانه پیدا می‌کنند که در شرایط کنونی به هیچ‌وجه به بهبود شرایط کشور کمکی نخواهد کرد.

آن‌چه هنوز امید به بازسازی این کشور را در دل‌ها زنده نگه می‎دارد، پرداختن به گفتگوی ملی و از کانال نهادهای مدنی موجود یعنی دولت از یک‌سو و نهادهای مدنی خارج از دولت از سوی دیگر است.

این صدایی است که در گلوی ملت مانده و پیش از آن که فریاد شود باید از آن سوی میز شنیده شود.

منبع: ندای سپید (فصلنامه نظام پزشکی لاهیجان)

(Visited 88 times, 1 visits today)

About Iranian Society General Physicians

Check Also

نقدی بر یک دستورالعمل سازمان امور مالیاتی

دکتر مظفر شیری، عضو انجمن پزشکان عمومی شیراز سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: بند چهار …

One comment

  1. دکتر بهمن مشفقی

    ” طرح هایی برای اجرا نشدن !” واینک ” صداهایی برای نشنیدن!
    درکوی نیک نامان ( آنسوی میز) ما را گذرندادند
    گرتو نمی پسندی، تغیر ده قضا را (حافظ)
    دوست و همکار عزیز مان آقای دکتر مهران قسمتی زاده،هم خوب می بینند و هم خوب می نویسند. چیزی که برای من جالب است این است که باوجود اینکه امیدی به اجرای برنامه و طرح ها از سوی مسئولین مریوطه نداشتند و ندارند،با ظرافت خاص عنوانِ: ” طرح هایی برای اجرا نشدن “،را برای بیان مقصود انتخاب می کنند، واین یعنی احساس مسئولیت کردن و تماشاچی نبودن.
    اینبار ایشان مطلبی تحت عنوانِ : ” حرفی در گلوی ملت هست ” با این آگاهی : ” کشور ما در بحران به‌سر می‌برد، بحرانی که علی‌رغم ابراز نظر برخی از مسوولین غیرقابل انکار به نظر می‌رسد و متاسفانه این بحران همه جانبه هر روز خود را به گونه‌ای نشان می‌دهد. بحرانی که بیش از هر عامل بیرونی ریشه در ناکارآمدی دارد؛ ناکارآمدی تصمیم‌گیرانی که فرصت‌های بسیاری را برای اصلاح و بهبود شرایط از دست داده‌اند. شاید عده‌ای بسیاری از مصایبی که ما ایرانیان تحمل می‌کنیم را در فسادی بدانند که به‌طور بنیادی در ساختار اداری- اقتصادی این کشور رسوخ کرده است، اما به‌نظر می‌رسد که ریشه‌ی این فساد را هم باید در ناکارآمدی مسوولان جستجو کرد. مسوولانی که به محض گرفتن قدرت و نشستن پشت میز ریاست، خود را قادر مطلق یافته‌اند…. ما مانده‌ایم و یک کشتی توفان‌زده و سکاندارانی که در این دریای توفانی در کار خود و این کشور مانده‌اند…. ابرهای توفان‌زا و بحران همان‌گونه که در آسمان تمامی نظامات و امورات این سرزمین سایه افکنده است، بر آسمان نظام سلامت کشور ما نیز خودنمایی می‌کند. نظام سلامت کشور ما نیز وضعی بهتر از سایر بخش‌های این کشور ندارد، “.
    جالب اینکه باز ایشان امید شان را ازدست نمی دهند و مسئولانه دست به قلم می برند و می نویسند، منتها چقدر خوب بود عنوان نوشته شان را : ” صدایهایی برای نشنیدن” ! می گذاشتند.
    پنجشنبه دهم آبانماه سال ۱۳۹۷- لاهیجان- دکتر بهمن مشفقی پزشک عمومی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *