به بهانه سخنان وزیر بهداشت در اجلاس معاونان بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی
دکتر ابوالفضل بهجو، عضو هیات مدیره انجمن پزشکان عمومی ایران
سخنان وزیر بهداشت در اجلاس معاونان بهداشتی دانشگاههای علوم پزشکی کشور مبنی بر اینکه «افرادی که به نظام ارجاع اعتقاد ندارند، باید بروند!» مجدداً تلنگری دیگر به واقعیتهای موجود نظام سلامت ماست. این سخنان اگرچه دیرهنگام، ولی سخنانی است که واقعیتهای نهان و آشکار نظام سلامت ما را به رخ میکشد.
فرمودهاند این سخنان برای خوشامد افراد نیست. این جمله این نکته را به ذهن متبادر میکند که تاکنون افرادی بودهاند و یا هستند که مصوبات و تکالیف قانونی مجلس را در همه این سالها به هیچ انگاشتهاند. اینکه فرمودهاند «مدیرانی که اعتقاد بهنظام ارجاع و پزشکی خانواده ندارند، باید بروند!» چه بجا و درست و دیرهنگام گفتهاند. پزشکان خانواده هم سالهاست همین را میگویند ولی باید دهها نفر از مدیرانی که در رأس این برنامه هستند و بعضی از آنها اعتقاد کاملی به این برنامه ندارند، نهتنها در وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی، بلکه در ساختار مدیریتی سازمانهای بیمه، سازمان برنامه و بودجه، در سطح استانداریها و مدیران شهری و روابط عمومی دانشگاهها تغییر کنند.
هنوز بعد از گذشت شش سال از اجرای این برنامه افرادی هستند که در سمت مدیران اجرایی این برنامه با اصلاحات اساسی در دستورالعملهای برنامه، مخالفتهای آشکار و نهان میکنند. آیا وقت آن نرسیده که مسوولین ستادها و مدیران عامل بیمهها در سطح کشور قدمهای لازم جهت تغییرات اساسی در سطوح مدیریتی میانی در سطح استانهای مختلف برای همسو کردن اراده لازم با تکالیف قانونی مصرح مجلس شورای اسلامی در اجرای نظام ارجاع بردارند؟ بهزودی روی دیگر کارشکنیهای افراد مغرض یا نا ناگاه نیز در ارتباط با تأخیر غیرقابلتوجیه در اجرای این برنامه ملی و تکلیف برجایمانده چندین ساله مجلس شورای اسلامی آشکار میگردد.
ما در این سالها شاهد آن بودهایم که حتی نمایندگانی از مجلسی که قانون سطحبندی نظام ارجاع را مصوب کردهاند، خود در به در به دنبال لغو برنامه و جمعآوری امضا از وزیر و وکیل بودهاند.
تأخیر در پرداخت به پزشکان خانواده و عدم افزایش سرانه آنها در طول سه سال گذشته برخلاف دستورالعملهای شفاف موجود نیز نشان از کارشکنی و یا بیاهمیت بودن مصوبات قانونی برای اجرای این برنامه ملی است. بهامید آنکه سخنان شفاف ولی دیرهنگام وزیر محترم بهداشت که شاید تاکید بر آن بهعلت شرایط حاکم بر اقتصاد کشور است، هر چه زودتر جنبه عملی پیدا کند. تا شاید ما هم بتوانیم با بهرهگیری از این تجربه خوب جهانی، سطحبندی خدمات پزشکی را در کشور مبتنی بر نظام ارجاع و پزشکی خانواده مستقر کنیم.