قَمـه، وینچستـر و مطـب خـانـم دکتـر

lc-smith-shotgun_flat
خلیل کاظم‌نیا – پزشک عمومی

مرد جوان سیه‌چرده‌ای از سمت چپ وارد کادر می‌شود قَمه بلندی در هوا تکان می‌دهد و فورا پشت یک اتومبیل MVM شاسی بلند سفیدی که کنارخیابان پارک شده پناه می‌گیرد. بی‌درنگ جوان ریش‌دار سبزه‌ای دوان دوان از همان طرف به تعقیب مرد اول وارد کادر می‌شود و با اسلحه وینچستری که در دست گرفته چند تیر به طرف مرد پناه گرفته شلیک می‌کند. در این بحبوحه یک پرشیای نوک مدادی به سرعت هرچه تمام‌تر از سمت راست تصویر وارد کادر می‌شود و سعی در زیرگرفتن مرد وینچستر به‌دست می‌کند.

جوان تیرانداز با جاخالی دادن ماهرانه‌ای از دست پرشیا قِصردرمی‌رود. مرد پناه‌گرفته با دیدن دوستان سواره‌اش از جان پناه خارج می‌شود. قمه‌اش را دودستی جلوی صورتش محکم نگه می‌دارد و به تیرانداز جوان حمله می‌کند. تیرانداز که خود را در محاصره قَمه و پرشیا می‌بیند وینچسترش را پایین می‌آورد. فرار می‌‌کند و ازهمان سمتی که آمده بود از کادر خار‌ج می‌شود. مرد قَمه‌دار و پرشیای خشمگین هم به سرعت باد به دنبال جوان فراری از کادر خارج می‌شوند و فیلم تمام می‌شود…

اشتباه نکنید آنچه گفته شد بازگویی فیلم اَکشن نبود، قصه مطب خانم‌دکتری بود در ایمانشهر اصفهان که وقایع تعقیب و گریزجلوی مطبش صورت گرفته بود و آنچه روایت شد فیلم کوتاهی بود که دوربین جلوی مطب ضبط کرده است.

خانم دکتر می‌گفت عصر چندروز پیش که مطب بودم. داشتم بیماری رامعاینه می‌کردم. چند نفر دیگر توی سالن منتظر ویزیت بودند. یکهو صدای شلیک چند گلوله رعب و وحشت عجیبی در مطب به راه انداخت. دوسه دقیقه بعد جوانی که قَمه‌ بلندی همراه داشت با عجله وارد مطب شد و سریع در مطب را پشت سرش بست. بیماران همه در اتاق من قایم شدند. و لوله‌ای در مطب به پاشد. ما هنوز توی شوک مرد قَمه‌دار بودیم که یکی محکم با لگد به در مطب کوبید. فحش می‌داد. مخاطبش مرد قَمه‌دار بود. از جوان می‌خواست که در مطب را فوری باز کند. جوان قمه به‌دست مقاومت می‌کرد. ناگهان صدای رگبار گلوله کل ساختمان را در هم نوردید. همه با هم جیغ می‌کشیدیم. بوی باروت و چوب سوخته همه اتاق را پرکرده بود. چنددقیقه‌ای به همین منوال گذشت. پلیس ۱۱۰ آمد. فضای مطب آرام‌تر شد. خبری از جوان قمه‌دار نبود اما در و دیوار سوراخ سوراخ حکایت از درگیری نفس‌گیری می‌داد. پلیس اثر شانزده گلوله بر پیکر مطب را تایید کرد.

اما این همه ماجرا نبود. دو روز بعد شورای شهر ایمانشهر نامه‌ای برای دکتر می‌فرستد که با توجه به این که مطب شما مکان خشونت در شهر شده و در شان مردم آن شهر نیست در اسرع وقت نسب به جابجایی مطب خود اقدام نمایید!

خانم‌دکتر برای مشورت و کسب تکلیف به نظام پزشکی اصفهان آمده بود.رنگش پریده بود. نگرانی از صورتش می‌بارید. فیلم حادثه و نامه شورای شهر را هم آورده بود. با موبایلش به همه نشان می‌داد. توضیح هم می‌داد. صدایش پرِدلهره بود. می‌گفت آن روز دختر ۵ ساله‌ام را با خودم برده بودم مطب، بعد از آن اتفاق شب‌ها دیگر خوابش نمی‌برد و مُدام ادای شلیک گلوله درمی‌آورد.

سپید ۲۲ دی ۹۴

(Visited 745 times, 1 visits today)

درباره‌ Iranian Society General Physicians

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*