از نسخه‌نویسی در میتینگ سیاسی تا ژن خوب راننده تاکسی!

دکتر مهدیار سعیدیان

سایت انجمن پزشکان عمومی ایران:‌ بعد از کلی خستگی شرکت در کنگره و پنلهای مربوطه، به همراه جمعی از اساتید و همکاران، خواستیم کنار سواحل آرام و دُرافشانِ! دریای اژه قدمی بزنیم و جسم و جان را صفایی بدهیم که ناگهان دیدیم چند نفر دور و برمان را احاطه کردند و به ترکی استانبولی یک چیزهایی می‌گفتند. هر کدام هم چند تراکت به دست، اصرار داشتند که از صلاحیت کاندیدای خودشان تعریف کنند. یکی از کاندیداها از حزب پان ترکیسم و از آن ناسیونالیست های داغ بود و آن یکی کرد و نزدیک به خاندان بارزانی! جالب این بود که این طرفداران کاسه از آش داغ‌تر با هم فامیل نزدیک هم بودند. بگذریم. یکی از همکاران و دوستان آذری زبان، از دهانش در رفت و گفت ما پزشکیم و باید به موقع به پرواز برگردیم.

یک‌دفعه دیدیم شروع کردن از درد و مرض هایشان نالیدن. یکی سینوس پیلونیدال داشت، دیگری هرنی، سومی هم از آکنه شاکی بود. به هر کداممان یکی از تراکت هایشان را دادند تا روی عکس کاندیداهای محبوبشان برایشان نسخه بنویسیم. ما را بگو که فکر می‌کردیم فقط هموطنانِ جانِ خودمان تا «دکتر مفت» می‌بینند یاد همه بیماریهایشان می‌افتند، نگو این برادران ترک استانبولی هم همین‌گونه هستد. یاد داستانهای نویسنده و طنز پرداز شهیر اهل ترکیه مرحوم «عزیز نسین» افتادم که بسیار زیبا مسائل و مشکلات کشورش را در قالب طنز بیان کرده است.

دردسرتان ندهم. پاسی از شب گذشته بود که تاکسی هتل دنبالمان آمد و ما را از این توفیق اجباریِ «ویزیت ساحلی» نجات داد.

در راه برگشت راننده که جوانی بیست و یکی دو ساله و بسیار مودب بود گفت پدر و مادرش هر دو پزشک و عضو هیات علمی هستند! با خودم فکر کردم طفلی اگر ایران بود الان جزو «ژن های خوب» حساب می‌شد و مامان و پاپا می‌فرستادندش به یکی از دانشگاههای بین‌المللی پولی امارات یا مجارستان و بعد از دو ترم هم بدون کنکور می‌نشست سر کلاسهای یکی از دانشکده‌های پزشکی یا دندانپزشکی معتبر و بعد هم به هر ضرب و زوری فارغ‌التحصیل می‌کردنش و بلافاصله مسوولیتی در وزارت بهداشت می‌گرفت و صبح و شب «بخشنامه» صادر می‌کرد و به نان و نوایی می‌رسید و بعد هم که گندش بالا می‌آمد، می‌فرستادندش همین استانبول عشق و حال و هی از خودش «استوری» تو اینستاگرام می‌گذاشت و این شعر را می‌خواند:

خون من ناب و ژِنم مرغوب است
ژِن من از همه ژن‌ها خوب است

پدرم حامل این ژن بوده
دَم او گرم، ژنش مرغوب است

مادرم خونِ عجیبی دارد
ژن او نیز زنی مطلوب است!

من اگر تاجر خوبی شده‌ام
چون به ایشان نَسَبم منسوب است!

حال و روز تو اگر شد قمصور
شک ندارم که ژنت مغلوب است!

(Visited 148 times, 1 visits today)

About Iranian Society General Physicians

Check Also

نقدی بر یک دستورالعمل سازمان امور مالیاتی

دکتر مظفر شیری، عضو انجمن پزشکان عمومی شیراز سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: بند چهار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *