تضاد منافع، زیربنای کشمکشهای درون حرفه پزشکی
دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس
پروفشنالیزمی که پزشکی مدرن را به مثابه یک حرفه تعریف و به آن امتیازاتی منحصربهفرد اعطا کرد، مبتنی بر استدلالهایی بود که این شغل را از سایر مشاغل متمایز کرد و آن را از ورود و کنترل بیگانگان (غیر پزشکان) مصون داشت. یکی از این استدلالها این بود که حرفه پزشکی نیازمند دانشی است که تنها پزشکان از آن برخوردارند و غیرپزشکان صلاحیت ورود و نظارت بر پزشکی را ندارند. این تکیه بر دانش پزشکی و ظهور پروفشنالیزم، نه تنها گفتمانهای رقیب پزشکی را بی اعتبار و منزوی کرد بلکه موجب قدرت و تسلط بیسابقه پزشکان به ویژه در قرن گذشته شد و آنها را از نفوذ سیاسی و اجتماعی بهرهمند کرد که کمتر شغلی از آن برخوردار است.
چنین نفوذ و قدرتی برای کل حرفه پزشکی فارغ از رشتههای تخصصی پزشکی محفوظ بوده و پزشکی به عنوان یک کلیت از ابزار پروفشنالیزم برای حفظ سیادت خود در گفتمان سلامت استفاده کرده است. اکنون اما با تجاری شدن پزشکی و رقابت پزشکان بر سر منافعی که از قِبَلِ فروش خدمت به بیمار/ مُراجع تأمین میشود، تضاد منافع بین زیرگروههای حرفه پزشکی که بر حسب رشتههای تحصیلی متمایز میشوند، هویدا شده و کشمکش میان گروههای ذینفع، اندک اندک متحدان سابق در برابر گفتمانهای رقیب پزشکی مدرن را در برابر هم قرار داده است. اکنون متخصصان جراحی پلاستیک از ورود جراحان عمومی، متخصصان گوش و حلق و بینی و متخصصان فک و صورت به قلمرو جراحی زیبایی بینی شکایت دارند؛ پزشکان رادیولوژیست به اینکه متخصصان زنان و زایمان سونوگرافی انجام بدهند، اعتراض دارند؛ متخصصان زنان و ماماها بر سر زایمان طبیعی درگیرند و پزشکان متخصص پوست و مو برای انحصار بر حق استفاده از لیزر و محروم کردن پزشکان عمومی به رأی قضات دیوان عدالت اداری متوسل شده اند. نگاهی به جریان مباحثات و بعضاً مشاجرات گروههای ذینفع نشان میدهد که مبنای این تضاد منافع و کشمکشهای درون حرفه ای، نه دفاع از کیان یک رشته تخصصی بر مبنای دانش پزشکی و مصالح بیماران بلکه در واقع، رقابت بر سر به دست آوردن بیمار/مشتری است تا بتوانند منافع گروه حرفهای خود را تأمین کنند.
کشمکش میان گروههای پزشکی اگر چه ظاهر دانش محور دارند و استدلال آن مشابه همان استدلالی است که پروفشنالیزم پزشکی سابقاً بر مبنای آن پا گرفت؛ اما این استدلال اکنون سنگ بنای غیریّت سازی از همکاران سابق و حفظ منافع خودی شده است. از سوی دیگر با آنکه در کوریکولومهای آموزشی رشتههای مختلف پزشکی، بر نقش حمایت طلبی یا advocacy فارغ التحصیلان به منظور استقرار سیاستهای سلامت در جهت دفاع از حقوق و سلامت بیماران تأکید شده، اما در ستیزهای درون حرفهای این حمایت طلبی به تأمین منافع گروهی تفسیر شده و آنچه محلی از اِعراب ندارد، جامعه و بیماران و منافع آنهاست.
در کشمکش هایی که بر سر منافع فردی و گروهی رخ میدهد، آنچه تعیین کننده است میزان نفوذ سیاسی و مناسبات قدرت درون حرفهای است که برخی رشتهها و تخصصها را بر سایرین مسلط کرده است و جامعه هم آن را پذیرفته است. به عنوان مثال پزشکان متخصص پوست و مو اخیراً توانسته اند با برجسته کردن عامل دانش و تخصص، قضات دیوان عدالت اداری را قانع کنند که انحصار استفاده از لیزر برای رشته تخصصی پوست و مو باشد و پزشکان عمومی در این حوزه خلع صلاحیت شوند. کسب این انحصار را از آنجا میتوان معطوف به منافع و نه دانش و تخصص دانست که بدانیم پزشکان عمومی قانوناً پس از کسب دانش و مهارتهای مورد نیاز و با گذراندن دورههای حرفهای مبادرت به استفاده از لیزر میکنند؛ با تعرفههای کمتری خدمات را به مراجعان ارائه میدهد و بر اساس شواهد پژوهشی تفاوت معنیداری بین میزان قصور پزشکان عمومی و متخصص وجود ندارد. اما در شرایطی که پزشکی عمومی به قعر سلسله مراتب قدرت درون حرفهای رانده شده، دور از انتظار نیست که بیش از گروههای دیگر امتیازات مترتب بر طبابت را از دست بدهد و مثلاً متخصصان پوست بتوانند این گروه را که از لحاظ معیشتی و بیکاری وضعیت نامطلوبی دارند، از حقی که میتواند مشترک باشد، محروم کنند.
واقعیت آن است که آنچه به تعارض منافع گروههای مختلف پزشکی مجال بروز داده، شرایط پزشکی تحت استیلای سرمایهداری است که در آن پزشکی از صورت یک دانش و شغل تأمین کننده سلامت عمومی، به یک تجارت پولساز تبدیل شده و کنشگران آن رها شده در بازار رقابت، ناگزیرند که برای حفظ منافع خود، بی طرفی مفروض پزشکی و آرمان سلامت را اندک اندک به کنار نهاده و در بازار رقابت با حریفان، احتمال پیروزی خود را تقویت کنند. کشمکشهای درون حرفه پزشکی صورتی جدید از تضاد بر سر منافع در جامعه سرمایهداری است، که هر چه میگذرد عرصههای جدیدتری را زیر پا میگذارد.
از: روزنامه روزان، ش ۳۹۸۲، ۱۷ آذر ۹۷