سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: یک کارشناس برنامه پزشک خانواده میگوید: اجرای برنامه پزشک خانواده میتواند ۴۰ درصد هزینههای سلامت را کم کند و تنها نسخه نجات بخش نظام سلامت است که پس از ۱۱ سال هنوز در کشور اجرا نشده است.
به نقل از ایرنا، برنامه پزشک، برنامهای است که مطابق آن باید برای هر ایرانی یک پزشک خانواده به عنوان مسئول سلامت تعریف شود. این پزشک مسئول حفظ سلامت فرد از قبل از تولد است و تا زمان مرگ باید با آموزش و اقدامات پیشگیرانه جلوی بروز بیماری را در او بگیرد و اگر بیمار شد، او را درمان کند یا در صورت لزوم، فرد بیمار را به پزشک متخصص یا بیمارستان ارجاع دهد.
اجرای برنامه پزشک خانواده، حداقل در دو برنامه توسعه چهارم و پنجم به طور مشخص به به دولتها تکلیف شده است، آغاز اجرای این برنامه از دولت هشتم و در زمان وزارت مسعود پزشکیان بود که در دوره وزارت وزرای بعدی یعنی کامران باقری لنکرانی، مرضیه وحید دستجردی و حسن هاشمی به نوعی ادامه پیدا کرد.
کارشناسان حوزه سلامت از ابتدا معتقد بودند که این برنامه تنها نسخه اصلاح نظام سلامت کشور و کاهش هزینههای سرسام آور آن است، مردم را از سرگردانی در پیدا کردن پزشک نجات میدهد، برای هر نفر از ابتدا تا انتهای عمر پرونده سلامت تشکیل میشود و…
با وجود این، مشکلات متعددی در یک دهه گذشته در مسیر اجرای این برنامه وجود داشت، کمبود منابع و تامین نشدن اعتبارات کافی، اختلاف نظر وزارت بهداشت و وزارت رفاه (سازمانهای بیمهگر)، مقاومت برخی گروههای پزشکی از جمله پزشکان عمومی (در مقطعی) و پزشکان متخصص (از ترس کم شدن تعداد بیماران) و نیز مقاومت مردم برای اینکه دیگر نمیتوانند به هر پزشکی خواستند مراجعه کنند از جمله مهمترین موانع در مسیر اجرای این برنامه بود.
برای بررسی علل اجرا نشدن این برنامه به سراغ محمد شریعتی، متخصص پزشکی احتماعی و یکی از کارشناسان پزشک خانواده که در دولت دهم، رئیس ستاد کشوری پزشک خانواده در وزارت بهداشت بود، رفتیم.
شریعتی میگوید: برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع میتواند نظام سلامت را سامان دهد و برابر مستندات علمی و مقالات معتبر حدود ۴۰ درصد هزینههای سلامت را کم میکند اما در طول ۱۱ سال گذشته که از شروع اجرای این برنامه گذشته است افرادی که منافع آنان در بینظمی و بیحساب کتابی بود به همراه عدهای که اتفاقا انسانهای خوبی بودند ولی تحت تأثیر تبلیغات و اطلاع رسانی غلط گروه اول قرار گرفتند، با کارشکنی و استفاده از نفوذ خود نگذاشتند، این برنامه اجرا شود.
به گفته او، فردگرایی و سنگ اندازی برخی افراد سودجو باعث شد، پزشک خانواده بعد از سالها هنوز در کشور به نتیجه نرسد. افرادی که فکر میکردند اجرای این برنامه به منافع و سوء استفادههای آنها آسیب میزند با استفاده از تریبونهایی که در اختیار داشتند، جلوی اجرای این برنامه را گرفتند.
شریعتی معتقد است، راه حل اجرای برنامه پزشک خانواده این است که حق و حقوق پزشکان و سایر پرسنل درگیر این برنامه را عادلانه بدهیم و منافع اجرای برنامه را به طور کامل به اطلاع عموم برسانیم آنگاه این برنامه به یک مطالبه مردمی تبدیل میشود که پاسخ به آن ضرورت خواهد داشت.
با هم مشروح این گفتوگو را میخوانیم:
برنامه پزشک خانواده چیست و اجرای آن در ایران چه فایدهای دارد؟
شریعتی: در دنیا نظامهای مختلفی برای ارائه خدمات سلامت وجود دارد، هر کدام از این نظامها مزایا و معایب خاص خود را دارند. برخلاف اینکه در کشور ما گاهی اوقات به اصول نظامهای سلامت توجه نمیشود، در اغلب کشورهای موفق به این نگاه میکنند که کدام نظام ارائه خدمات و مراقبتهای سلامت برای آن کشور اثربخشتر، کارآمدتر و مناسبتر است و همان نظام را پیگیری و اجرا میکنند.
در دنیا طی یکصد سال گذشته مدلی برای ارائه خدمات سلامت پیدا شده که تحت نام Family medicine و عناوین مشابه نامگذاری شده و در کشور ما با نام پزشک خانواده و نظام ارجاع ترجمه و وارد شده است. یکی از مهمترین اهداف ایجاد پزشک خانواده و نظام ارجاع، ارتقای سطح سلامت مردم است. هنگامی که هر فرد خودش هر زمان با هر علامتی تصمیم میگیرد به یک یا چندین پزشک متخصص و فوق تخصص مراجعه کند، این روش خیلی درست نیست، به خاطر اینکه افراد آگاهی و اطلاعات لازم را برای انتخاب خدمت دهنده و نوع خدمت مورد نیازشان ندارند. دلیل آن هم مشخص است، دلیل آن عدم تقارن اطلاعات بین پزشک و بیمار است.
در واقع شما به عنوان یک دریافت کننده خدمات سلامت در بسیاری از اوقات نمیتوانید تصمیم بگیرید که به چه نوع خدماتی نیاز دارید و این خدمات را باید از چه کسی بگیرید؟ مثلاً وقتی سرتان درد میکند به چه کسی باید مراجعه کنید؟ آیا یک پزشک عمومی میتواند نیاز شما را بر طرف کند یا باید به یک متخصص مغز و اعصاب یا گوش و حلق و بینی یا روانپزشک مراجعه کنید….
سردرد میتواند منشای مختلفی داشته باشد و برای درمان هر کدام از اینها باید پیش یک متخصص خاص رفت. بنابراین عموم مردم و افراد غیر متخصص در حوزه سلامت در اغلب موارد نمیتوانند تشخیص دهند که باید به چه کسی مراجعه کنند. آدم متخصص برای تشخیص این مسئله پزشک خانواده است که در اولین سطح تماس میتواند در دسترس فرد باشد و مشکل را رفع کند یا اینکه فرد را هدایت کند که برای حل مشکل کجا مراجعه کند.
نکته دیگر این است که وقتی سر شما درد میکند، پزشک خانواده به عنوان مشاور سلامت شما، بهترین فردی است که از سابقه شما اطلاع دارد، میداند که شما مثلاً فشار خون دارید، چه نوع داروهایی مصرف میکنید، سابقه خانوادگی شما چیست؟ در چه محیطی زندگی میکنید، چه شغلی دارید و عوارض شغلی شما چیست، مثلاً ممکن است، پزشک خانواده بعد از یک معاینه وقتی مورد خاصی پیدا نکرد با توجه به اطلاع از شغل و سابقه شما بگوید خوب این اواخر که شیفت شما شبانه شده و کمتر خوابیدید، ممکن است علت سردرد شما کم خوابی باشد، استراحت کنید، سردردتان خوب میشود و نیازی به هیچ نوع دارو و درمانی ندارید، اگر بدتر شدید یا تا ۲۴ ساعت دیگر خوب نشدید به من زنگ بزنید.
بحث تصمیم به موقع و بجا در پزشکی مسئله خیلی مهمی است. ممکن است یک بیمار با سردرد به یک روانپزشک مراجعه کند و حتی یک ساعت هم مشاوره بگیرد، کلی هم هزینه کند، اما هیچ نیازی به آن خدمات نداشته و بعد از یک ساعت بمیرد. البته ممکن است یک روانپزشک دلسوز که هنوز نگاهش لوله تفنگی (تخصص محور) نشده، سایر جنبهها و نیازهای بیمار را هم ببیند و به بیمار بگوید که شما باید به یک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید و زمان طلایی را از دست ندهید.
پس به طور خلاصه یک از ضرورتهای اجرای پزشک خانواده، تشخیص به موقع و مراجعه به فرد مناسب برای دریافت خدمت است. ضمن اینکه پزشک خانواده مسئولیت ارجاع فرد به سطح بالاتر که پزشک متخصص مرتبط است، را دارد اما مسئولیت پزشک خانواده بعد از ارجاع تمام نمیشود و باید وضعیت بیمار را بعد از ارجاع به متخصص پیگیری کند.
پزشک خانواده مثل یک وکیل و برای همیشه مسئول سلامت افراد تحت پوشش خود است. پزشک خانواده مسئول سلامت فرد، قبل و بعد از بیماری و تا آخر عمر است و اگر فردی را به بیمارستان ارجاع کرد او را رها نمیکند با پزشک متخصص معالج او در بیمارستان تماس میگیرد وضعیت بیمارش را میپرسد و آن مطالب را به زبان قابل فهم به همراه بیمار میگوید و اگر در مسیر ارجاع به بیمار کم توجهی شد پزشک خانواده از مسیر اداریای که میشناسد موضوع را حل میکند.
پزشک خانواده چگونه در زمینه پیشگیری از بیماریها فعالیت میکند؟
شریعتی: پزشک خانواده فقط مسئول ارائه خدمات درمانی نیست بلکه مسئول آموزش و ارتقای سلامت افراد نیز هست، به عنوان مثال به فردی که موتورسوار است توصیه میکند، کلاه ایمنی بگذارد و او ممکن است بگوید، هوا گرم است و کلاه نمیگذارم اما پزشک خانواده به او آموزش میدهد که کلاههای جدیدی آمده که هواکش دارد و هم از سر حفاظت میکند و هم گرم نیست و به او میگوید، تو اگر کلاه نگذاری و زمین بخوری و خونریزی مغزی کنی، زندگی و خانوادهات، متلاشی میشود، به فکر دختر کوچکت باش و…
مثلاً اگر فرد جوانی است مراقبت از خودش را نمیپذیرد؛ پزشک خانواده که پزشک پدر و مادر این جوان هم هست به آنها اهمیت مراقبت از سلامت را گفته میخواهد برای او هدیه کلاه ایمنی بخرند. به نفع خود پزشک است که فرد تحت پوشش او، آسیب نبیند، چون درآمدش به ازای مراجعه افراد هنگام بیماری نیست بلکه به ازای هر فرد تحت پوشش یک رقم ثابت را به عنوان حق سرانه (per capita) دریافت میکند و هر چه افراد کمتر مریض شوند، به نفع اوست.
و با این کار هزینهها را کم میکند؟
شریعتی: بله، فایده و ضرورت دیگر اجرای پزشک خانواده این است که هزینههای سلامت در همه کشورها به طور مدام در حال افزایش است، بیماریهای نوپدید (مثل ایدز) و بازپدید (مثل سل) هزینههای درمان را بالا بردهاند، تغییرات سنی پیر شدن جمعیت (افزایش سرطانها، فشار خون، دیابت و…) هزینههای نظامهای سلامت را افزایش داده است.
در عین حال با افزایش سطح سواد و گسترش رسانهها توقعات مردم از نظام سلامت افزایش یافته است و مردم مثلاً در ایران توقع دارند همان خدماتی را که در یک کشور اروپایی با ۱۰ برابر سرانه درآمدی ایران ارائه میشود، دریافت کنند.
همه این مسائل در حالی است که اکثر کشورها با بحرانهای اقتصادی مواجه هستند، حتی اگر سرمایه دارترین کشور هم باشد، اجرای یک برنامه که جلوی هزینههای غیر ضروری را بگیرد، لازم است. در غیر این صورت، اقتصاد آن کشور زمین میخورد. پس یکی دیگر از ضرورتهای اجرای پزشک خانواده مدیریت هزینههای سلامت است. یادمان باشد هرگز هدف اول برنامه پزشک خانواده کاهش هزینهها نیست چرا که اول باید خوب هزینه کند وقتی برنامه اثربخش اجرا شد خود به خود با کاهش نیاز به رادیولوژی، آزمایش و داروی بیمورد هزینهها کاهش مییابد.
میدانید که ارائه خدمات تشخیصی و درمانی غیر ضروری نه تنها به نفع بیمار نیست بلکه عوارض زیانباری خواهد داشت.
اجرای پزشک خانواده چقدر از هزینهها را کم میکند؟
شریعتی: مطالعات متعدد نشان داده که ایفای نقش پزشک خانواده به عنوان دروازهبان سلامت و استفاده از راهنماهای بالینی، میتواند تا ۴۰ درصد از هزینههای سلامت را کاهش دهد و این رقم بسیار بالایی است. فقط نقش دروازه بانی و ارجاع مناسب به تنهایی تا ۲۳ درصد هزینهها را کم میکند و از سردرگمی و هزینههای بیجا جلوگیری کند.
در حالی که اکنون یک بیمار برای تشخیص بیماری به چند پزشک متخصص مراجعه میکند و بعد از کلیام آرای و سی تی اسکن که اکثراً غیر ضروری بوده، آخر سر معلوم میشود که اگر یک شرح حال کامل از بیمار میگرفتند نیاز به این همه اقدامات هزینه ساز نبود.
مسئله بسیار مهم دیگر همان طور که گفتم مدیریت و اصلاح نظام پرداخت است، وقتی ما به پزشک به ازای سلامت افراد پول بدهیم او همه تلاش خود را میکند که مثلاً با کاهش مصرف نمک، جلوی بیماری فرد را بگیرد؛ یا به فرد کمک کند، وزن خود را متعادل کند، رژیم غذایی یا تحرک خود را اصلاح کند و سبک زندگی سالمتری داشته باشد، در این شرایط خود به خود در سطح کلان جامعه میزان دیابت، سرطان، فشار خون و بیماری قلبی کم میشود.
مزیت بسیار مهم دیگر این است که سیستم سلامت و پزشکان نسبت به مردم پاسخگو میشوند، انصافاً الان چند درصد مردم وقتی به پزشک مراجعه میکنند، جواب مناسب میگیرند. دوستی داشتم که مسئول یک نهاد دولتی بود، او به دلیل یک بیماری به پزشکان زیادی مراجعه کرده بود و هر کدام یک نظر داده بودند و پرونده پزشکی قطوری تهیه شده بود ولی بیماری او درمان نشده بود.
نهایتاً یک پزشک بسیار معروف را به او پیشنهاد دادند و گفتند که او دیگر حرف آخر را میزند، وقتی به مطب این پزشک مراجعه کرد. دید، هر بیمار پنج دقیقه داخل میرود و خارج میشود. میرود و از منشی دو تا وقت میگیرد و هزینه دو ویزیت را پرداخت میکند. نزد پزشک میرود و میگوید این پرونده پزشکی من است، من دو تا وقت گرفتهام که به اندازه دو بیمار برای من وقت بگذارید و بگویید من چه مشکلی دارم، اما آن پزشک معروف باز هم وقت نگذاشت و گفت من بعدا پروندهات را مطالعه میکنم، فردا بیا و نتیجه را از منشی بگیر.
وقتی پزشک خانواده میگذاریم یعنی فردی مشخص میشود که برای سلامت من باید وقت بگذارد و پاسخگو باشد و چه من پیش او بروم چه نروم او پول را میگیرد بنابراین باید در خدمت سلامت من باشد.
چرا با وجود این همه مزایایی که پزشک خانواده دارد، بعد از گذشت سالها از تصویب آن، هنوز به نتیجه نرسیده است؟
شریعتی: چون هیچ وقت همه الزامات آن فراهم نشد. یک وقت قانونِ شفاف نداشت، یک زمان تعهد سیاسی دولت را به همراه نداشت، یک وقت کسانی را که حاضر شوند تن به اجرای برنامه بدهند نبود. یک زمان قول دادند که منابع را تأمین میکنند و نکردند. یک زمانی هم افراد و مجموعههایی با دروغ پراکنی مانع اجرای برنامه شدند، بعضی وقتها هم درک درستی از برنامه وجود نداشت و گاهی اوقات هم قضاوتهای شخصی جای شواهد علمی نشست و خلاصه هر زمانی کسی یا کسانی نگذاشتند برنامه اجرا شود.
یعنی افرادی بودند که نگذاشتند، این برنامه اجرا شود. آنها چه کسانی بودند؟
شریعتی: بله دقیقاً. افرادی بودند که نگذاشتند. مجلس قانونگذاری کرد و ریل را ایجاد کرد، دولت هم باید در همان ریل حرکت میکرد. برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع مصوبه دولت را هم دارد، آیین نامه اجرایی آن هم مصوب و ابلاغ شده است، کار هم شروع شد اما متأسفانه در سال ۹۱ که آیین نامه اجرایی ابلاغ و کار شروع شد، دولت علیرغم قولی که داد منابع مورد نیاز را تخصیص نداد. البته پیگیریها باعث شد، سرانجام سازمان مدیریت و برنامه ریزی منابع خوبی برای اجرای این برنامه تصویب کند و ردیف بودجه آن در قانون بودجه تصویب شد.
اما مسئله این است که بودجه تخصیص داده صرف کارهای دیگری شد. حب و بغضها، فردگرایی و تکیه به اعتقادات فردی و تجربیات شخصی به جای توجه به شواهد علمی در اجرا نشدنِ برنامه پزشک خانواده نقش خیلی مهمی داشت.
متأسفانه این یک مشکل اساسی در کشور ماست، ما هر کدام زمانی که در مسند کار هستیم بر اساس سلیقه و تشخیص خودمان تصمیماتی میگیریم و یادمان میرود که حق نداریم، قانون را زمین بگذاریم. حتی اگر قانون را قبول نداریم و معتقدیم اشکال دارد اول باید درخواست اصلاح کنیم و اگر توانستیم قانونگذار را قانع کنیم، از مسیر قانونی قانون را اصلاح و در هر صورت قانون را اجرا کنیم.
در واقع شما سلیقه محوری مسئولان و عوامل فردی را در اجرا نشدن این برنامه موثر میدانید.
شریعتی: اینها مهمترین علل هستند، عوامل دیگری هم هستند، مثل اینکه اصولاً تغییر در نظام سلامت کار سختی است. خود من در زمانی که مسئولیت داشتم و رئیس ستاد اجرایی پزشک خانواده در وزارت بهداشت بودم، به قدری استرس و فشار کاری و روانی را تحمل میکردم که قابل توصیف نیست. کسانی هستند که فکر میکنند، اجرای پزشک خانواده منافع آنها را به خطر میاندازد، آنها موضعگیری میکنند، توطئه چینی میکنند، دروغ پراکنی میکنند.
بروید بررسی کنید زمانی که در دولت دهم در نسخه ۰۲ اعلام کردیم که هر پزشک خانواده باید ۲۵۰۰ نفر را پوشش دهد، افرادی مصاحبه کردند و گفتند با اجرای برنامه، ۲۰ هزار یا ۳۰ هزار و بعضی هم گفتند ۵۰ هزار پزشک عمومی بیکار میشوند، و گفتند مگر برنامه پزشک خانواده چند نفر را میتواند جذب کند، حتی اگر ۳۵ هزار نفر را جذب کند، چند ده هزار پزشک عمومی بیکار میشوند.
آن موقع ما گفتیم این طور نیست، این حرفها دروغ است، ولی خیلی از پزشکان عمومی گول این حرفها را خوردند، البته خیلی از آن افراد امروز پشیمان هستند.
من به آنها گفتم بیایید اجرا کنید، اگر پزشکی بیکار شد، استاندارد را به هزار نفر برای هر پزشک تغییر میدهیم، هیچ پزشکی بیکار نمیشود. همان موقع آقای دکتر حریرچی که امروز قائم مقام وزیر بهداشت است، یک مقاله در روزنامه سپید نوشت و با آمار و ارقام ثابت کرد که این طور نیست که این تعداد بیکار شوند اصلاً تعداد پزشک عمومی آن قدر نبود که میگفتند.
چرا مخالفت میکردند؟
شریعتی: در این کشور یک عده آدم وجود دارد که خودشان نمیتوانند مقابل یک جریان بایستند، میروند پشت میایستند یک عده دیگر را تحریک میکنند که جلوی جریان بایستند.
آنها کی هستند؟
شریعتی: آنها کسانی هستند، که میدانستند، برنامه پزشک خانواده باعث میشود درآمد پزشک عمومی بالا برود، آنها میدانستند این برنامه باعث میشود درآمد پزشک متخصص عادلانه افزایش یابد و میدانند که درآمدهای غیر قانونی آنها دیگر تداوم نخواهد داشت، دیگر فلان دکتر پنجه طلایی نخواهیم داشت، دیگر فلان دکتر دستش سبک است، نخواهیم داشت. میدانستند با اجرای پزشک خانواده و نظام ارجاع دیگر نمیشود از محل عدم تقارن اطلاعاتی مردم و… پول درآورد.
وقتی پزشک خانواده قانون است و اجرای آن ابلاغ شده است، آنها چقدر قدرت داشتند که توانستند، جلوی اجرای این برنامه را بگیرند؟
شریعتی: نفوذ داشتند، تریبون داشتند، ما زمانی میخواستم، تبلیغ کنیم که پزشک خانواده را شروع کنیم، با یک فرد صاحبنظر در حوزه رسانه مشورت کردیم، وقتی خوب برنامه پزشک خانواده را در دو جلسه برایش تشریح کردم و گفتم منافع چه کسانی را تأمین میکند و منافع غیر قانونی چه کسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. گفت کار خیلی خوبی است اما نه، گفتم یعنی چی نه. گفت: نمیگذارند، مگر نگفتی منافع مردم را تأمین میکند و به ضرر کسانی است که از جهل مردم سوء استفاده میکنند. گفتم: بله. گفت: همینها نمیگذارند، تریبون دارند، بلندگو دارند، روزنامه دارند و همینطور هم شد.
پس شما عامل اجرا نشدن پزشک خانواده را سنگاندازی افرادی میدانید که منافعشان به خطر میافتاد؟
شریعتی: نه، عامل اصلی را عدم تخصیص منابع میدانم، چون همه جای دنیا این مسائل وجود دارد و ما در وزارت بهداشت راهکار مقابله با این سنگاندازی را بلد هستیم.
راهکارش چیست؟
شریعتی: در سیستم NHS انگلیس میگویند، در شروع کار برای راه انداختن برنامه به پزشکان پول زیادی دادند، باید به پزشکان آن قدر پول میدادیم که قواعد ما را رعایت کنند و راضی میشدند. وقتی پزشک آمد و در چارچوب پزشک خانواده و نظام ارجاع قرار گرفت، آن موقع آن مزایایی که برای کشور و مردم حاصل میشد در مقابل پولی که به آنها میدادیم اهمیت نداشت.
انگلیسیها خیلی خسیس هستند و به راحتی به کسی پول نمیدهند ولی برای اجرای NHS پول زیادی به پزشکان دادند. حقشان هم هست، این پول را دادند تا گول دیگران را نخورند و آن پزشکانی که پشت بودند و میخواستند از جهل مردم سوء استفاده کنند، از بین رفتند.
شیطان قدرتش در گول زدن من و شماست. وقتی من و شما از دایره گول خوردن شیطان خارج شویم، دیگر شیطان قدرتی ندارد، دیگر نمیتواند کسی را وسوسه کند.
در یک دهه گذشته که اجرای پزشک خانواده کلید خورده است، چه مشکل دیگری در مسیر اجرای آن بود؟
شریعتی: یکی از مشکلات این است که افراد زیادی هستند که خیلی زود سعی میکنند آدم را دستهبندی و طبقهبندی کنند. همیشه سعی میکنند به صورت کلیشهای قضاوت کنند. مثلاً وقتی کسی شکمش درد میکند اگر سمت راست بود، سریع میگویند آپاندیسیت است و اگر پشتش هم درد میکرد سریع میگویند سنگ کلیه است. در حالی که هزار درد و مرض در شکم است که میتواند دل درد بدهد.
یکی از مشکلات این بود که برخی دوستان سریع میخواستند مشکلات را دستهبندی کنند، آن هم فقط با دستههایی که خودشان بلد بودند. در حالی که از نظر من دستهبندیها خیلی بیشتر است.
واقعیت این است که خیلیها باورشان نمیشد که ما چرا اینقدر برای اجرای پزشک خانواده خودمان را به آب و آتش میزنیم، چون منافع شخصی نداشتیم.
کسانی که این وضعیت را میدیدند، اولین کارشان این بود که طبقهبندی کنند و بگویند کار سیاسی و تبلیغاتی برای دولت است. من تردید ندارم که هر کسی کاری میکند و تصمیمی میگیرد دنبال هدفی است اما برخی فقط منافع مادی را میبینند و برخی منافع بزرگتر مثل انجام رسالت حرفهای، خدمت به مردم و کشور و برخی رضایت خدا و قرب الهی را. کسانی که خودشان فقط برای منافع مادی کار میکنند، دسته بندی دیگری بلد نیستند.
امروز آیا موانع برای اجرای پزشک خانواده بیشتر شده یا کار آسانتر شده است؟
شریعتی: خیلی سخت است که در این مورد حرف دقیق بزنم، اما فکر میکنم که ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. امروز (سال ۱۳۹۵) هم میشود، شروع کرد. کما اینکه مسئولان وزارت بهداشت شروع کردهاند. حالا البته با یک اسم و طرح و روش دیگر.
امروز هم موانع همان موانع قبلی است. فقط یک مقدار توقع پزشکان بالاتر رفته است. تأمین توقعات پزشکان یک خورده سخت شده است، چه پزشکان عمومی و چه متخصص را باید بالاخره راضی کرد و طبیعتا اعتبار مورد نیاز برای راضی کردن پزشکان بیشتر شده است.
البته دولت هم مشکلات مالی دارد. دولت الان دارد با مالیات کشور را اداره میکند و درآمد نقتی در حد مطلوب نیست. به همین خاطر آن منابعی که سالهای پیش در اختیار دولت بود، الان نیست. بقیه مسائل همان مطالبی است که گفتم و مشترک است، سنگ اندازی افراد، نگاه فردی و سلیقهای، مشکلات مالی و…
چه پیشنهاد مشخصی برای اجرای موفق برنامه پزشک خانواده دارید؟
شریعتی: من فکر میکنم، یک جایگاهی مثل کمیسیون بهداشت و درمان مجلس باید بیاید موضوع را پیگیری کند. وزارت بهداشت و دولت را هم بگوید بیایند. بگوید، چه نیازی دارید، برایشان تأمین کند و بگوید بسمالله. مجلس باید حرفهای دولت و وزارت بهداشت را بشنود، اگر میگویند اختیار ندارند یا پول ندارند، الزامات آن را فراهم کند.
فکر میکنید ورود کمیسیون بهداشت مجلس کافی است یا افراد دیگری نیز باید وارد میدان شوند.
شریعتی: برای اینکه آن اتفاق مهم بیفتد باید به گفته آن استاد ارتباطات که گفتم اشاره کنم، همانطور که اشاره کردم، او به من گفت که نمیگذارند این برنامه را اجرا کنید. من از او پرسیدم اگر بخواهیم اجرا کنیم، چه کار باید بکنیم، گفت: باید این برنامه را به مطالبه مردم تبدیل کنید. باید آن قدر راجع به این برنامه و مزایای آن حرف بزنید، فیلم بسازید و اطلاع رسانی کنید که به مطالبه عموم مردم تبدیل شود. نه اینکه مثل الان پزشک خانواده را به چیزی تبدیل کردهاند که خیلیها دوست ندارند، اجرا شود.