دکتر مسعود شادنژاد، عضو هیات مدیره و دادیار دادسرای انتظامی سازمان نظام پزشکی مشهد
به بهانه بازداشت دستیار سال چهار پزشکی شهرستان ارومیه
سایت انجمن پزشکان عمومی ایران: با کمال تاسف مطلع شدیم که قاضی جوان شهرستان ارومیه در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر حرفهای بدون هماهنگی با سازمان نظام پزشکی ودریک روز منتهی به روز تعطیل؛ اقدام به بازداشت همکار پزشکی میکند که متهم است چند سال قبل قصوری را انجام داده است…
مزید استحضار سروران ارجمند اینکه هنوز انجام هیچ قصوری مشخص و مسجل نشده است، فقط فردی از همکار پزشکی شکایت نموده و مورد شکایت نیز مربوط به چند سال قبل میباشد…
اگرچه که حق شکایت از قاضی مورد نظر توسط سازمان نظام پزشکی به عنوان متولی دفاع از حقوق جامعه پزشکی و همچنین برای پزشک محترم در دادسرای انتظامی قضات محفوظ است، اما واقعا چرا جامعه ما در این سالهای اخیر با یک سیر قهقرایی اخلاق مواجه شده است؟
بهراستی چرا بازداشت؟
آیا ما این اختیار را داریم که آزادی یک انسان را از وی سلب نماییم؟
این اتفاقات غیراخلاقی و نامیمون فقط در جامعه قضات نیست؛ دولتمردان محترم نیز هر گاه در حل یک مسئله مستاصل میشوند از حربه بازداشت استفاده میکنند…
در جامعه ما و بهطور اخص در جامعه پزشکی کم نیستند از مسوولانی که بهجای حل مشکلات منطقی همکاران، از اهرم قدرت و حربه بازداشت استفاده میکنند.
اما بازداشت پنهان…!
رئیس دانشگاهی که به علت عدم تمکین مطلق یک پزشک؛ قرارداد ایشان را لغو میکند، در واقع ایشان را بازداشت کرده است…
مسوول وزارتی یا دانشگاهی که به دلایلی نامعلوم و مبهم از ادامه تحصیل یک دانشجو، رزیدنت و یا دوره توانمندسازی پزشکان عمومی ممانعت بهعمل میآورد و بدون حس مسوولیتپذیری از پاسخگویی شفاف و صریح طفره میرود، به گونه ای ایشان را بازداشت کرده است…
استاد دانشگاهی که به علت عدم تمکین انترن یا رزیدنت و احیانا اعتراض به کشیک های فشرده ایشان، فرد مورد نظر را تجدید دوره مینماید یا از ارتقای ایشان جلوگیری میکند، در واقع ایشان را بازداشت کرده است…
مدیر گروهی که همکار هیات علمی خود را به نحوی از انحا در تنگنا قرار میدهد، در واقع به گونهای ایشان را بازداشت کرده است…
آسیستان سال بالایی که از آسیستانهای سال پایین کار میکشد و ایشان را به گونهای Abused میکند، در واقع ایشان را بازداشت کرده است…
مدیر شبکه یا رئیس بیمارستانی که پزشکان و کادر درمانی را مجبور به شیفتهای اضافی بیمارستانی میکند و یک سال بعد هم ممکن است حقوق و کارانه آنها را هنوز پرداخت نکند و اجازه کار در بخشهای خصوصی را هم به آنها ندهد، درواقع به گونهای ایشان را بازداشت کرده است…
مدیر ارشد بالادستی که به مدیران زیردست خود توصیه به بهکارگیری افرادی در مناصب و مسوولیتهای مختلف بدون داشتن مهارت، تجربه و لیاقت کافی مینماید، در واقع به نوعی مدیران تحتالامر خود را که مجبور به اجرای دستورات مدیران ارشد و بالادستی خود هستند را بازداشت نموده است…
معاون وزیری که به علتهای مختلف داروی مراکز درمان اعتیاد یک دانشگاه را قطع میکند تا پزشکان را به تمکین خود درآورد، در واقع به گونهای ایشان را بازداشت کرده است…
در جامعهای که دموکراسی و حق انتخاب وجود نداشته باشد و شهروندان به دو گروه سوارهنظام و پیادهنظام تقسیم شوند، همواره نوعی بازداشتی پنهان وجود دارد…