ظهر روز چهارشنبه ۹۴/۴/۱۸ جلسه ای بین همکاران پزشک خانواده و معاون محترم بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در محل سالن اجتماعات معاونت بهداشتی برگزار شد. در این جلسه، مانند جلسات مشابه پیشین، عمده مشکلات همکاران در ارتباط با مشکلات مالی و خلف وعده سازمان های بیمه گر بود که باز هم طبق معمول با وعده پیگیری از سوی دانشگاه پاسخ داده شد، و از آنجا که به غلط یا درست اعتقادی به بیان جزییات جلسات خصوصی و نیمه خصوصی نداریم، تا به ثمر نشستن قول و قرارها، منتظر می مانیم.
•اما یکی از پرسش های پرمغز جلسه، مشکلی اجرایی بود. مسئله ای که که از ابتدای پرده برداری از نسخه ۰۲ موجب نگرانی جامعه پزشکان عمومی شده بود، یعنی مسئله «ارجاع معکوس»! مسئله ای که از آغاز مشخص بود با توجه به فرهنگسازی چند دهه ای غلط رسانه ها و ضعف سیستم بهداشتی رایج، و اشغال عمده صندلی های تصمیم گیری این سیستم توسط همکاران متخصص، چنان در جامعه نهادینه شده که اصلاح آن هم تنها به همت همان رسانه ها و انصاف همان مراکز تصمیم گیری بستگی دارد و البته زمانی حداقل به درازای شکل گیری آن! این را گفته بودیم، همانطور که گفته بودیم کل سیستم فعلی سلامت ما سال هاست به همین شکل پر ایراد نهادینه شده و تغییر ناگهانی آن جز آثار مخرب و تبلیغی چیزی در پی نخواهد داشت.
√پاسخ معاون محترم بهداشتی نیز دقیقا مطابق همین نظر منطقی بود، اما با شناخت ما از ایشان، توصیه او به پزشکان خانواده، اندکی تعجب برانگیز و تکاندهنده بود! اینکه تلویحا به پزشکان خانواده توصیه کنیم زیاد در مقابل تقاضای ارجاع مردم سخت نگیرند چون آنها عادت به سیستم ارجاع ندارند، اینکه به پزشک خانواده توصیه شود وقتی همکار متخصصی، علی الخصوص همکاران جلوس کرده در «کلینیک طوبی» ابتدا به بیمار نوبت می دهد و سپس به او امر می نماید که از پزشک خانواده ات نامه بیاور، در مقابل این خواسته مقاومت نکنند چون ممکن است همکاران عزیز سطح ۲ و ۳ برنجند و دنباله کار را رها کنند، اینکه توی پزشک خانواده باید به تنهایی ۵۰ سال تلاش رسانه ای برای تخصص گرایی را با «فرهنگسازی» سرشتی و سلیقه ای خودت «کم کم» بزدایی، همگی نشاندهنده نتایج تاسف باری هستند… که حتی درباره بدیهیات روزگار نیز پزشکان عمومی شهروند درجه دو جامعه پزشکی محسوب می شوند، که اگر نمی شدند، اینقدر که برای «نرنجیدن» جامعه متخصصین نگرانند، برای آندسته از پزشکان عمومی ناراضی که پس از سال ها کار شرافتمندانه زیر فشار یک طرح آزمایشی پرایراد کمر خم کرده اند نیز فکری می کردند و از رنجش آنها هم اندکی می رنجیدند! که اگر برای «جا انداختن» سیستم ارجاع که اتفاقا در تمام ممالک پیشرفته، مهمترین پایه سیستم های مشابه است، نباید عجله کرد و به آرامی پیش رفت، برای تغییر سیستم پرداخت بیمه ها نیز می توان «صبر» پیشه کرد! که اگر قرار است «پزشک» به «مفت» تغییر دهنده «فرهنگ نهادینه شده تخصص گرایی» باشد، چرا از گل نازک تر به سطوح ۲ و ۳ نگوییم و بدون اینکه از آنها انتظار به دوش کشیدن قسمتی از این فرهنگسازی مشقت بار را داشته باشیم، تمام بار و بدبختی و درگیری آن را بر گرده سطح ۱ بگذاریم و …
♣آری برادر، می دانیم پاسخت این است که « …خرابکاری ها را دیگران کرده اند و برای ما راه برگشتی نیست …»! اما آن تفکری که ادعا می کرد «استخوان لای زخم» به کار ادامه نمی دهد و باید یا طرح «اصلاح شده» را ادامه دهد، یا بماند و همراه با دیگر استان ها آغازگر طرح جدید باشد، حالا کجاست؟! کدام اصلاح در این طرح صورت گرفته که ما بی خبریم؟ سیستم دانشگاه علوم پذشکی مازندران که حتی از به ثمر رساندن بحث پذیرش نسخ بیمه ای پزشکان خارج از طرح ناتوان نشان داده و تمام هنرش این بوده که در زمان بلند شدن صدای اعتراض پزشکان خانواده، از بیمه ها بخواهد «اندکی» از «حق» پزشکان خانواده را «قطره چکانی» به آنها بدهد، بگوید کدامین بند این نسخه آوار شده بر مردم و جامعه پزشکی مازندران را در حد یک کلمه اصلاح کرده است؟ که این خود عین «استخوان لای زخم گذاشتن» است!
باز هم می مانیم و تغییر رویه آدمها را به نظاره می نشینیم، شاید اینبار جوری دیگر، اندکی روراست تر، کمی دلسوزانه تر و بدون دلبستگی به پست ها، میزها، مقام ها …