دکتر شهریار خاقانی: قربون دستای کثیفت آقا شیرفروش

 

بچه که بودیم، شیرفروش پیری با دوچرخه‌ای خورجین‌دار و ظرف‌های آلومینیومی مخصوص شیر وارد کوچه‌ می‌شد و با صدای بلند داد می‌زد: «شیرفروش!» مادرم ما را می‌فرستاد تا نگه‌ش داریم و خودش پشت سر ما می‌آمد، با چادر گلی و پارچ آبی که دیشب شسته و خشک کرده بود: «لطفاً چهار لیوان.» شیرفروش لیوان دسته‌دارش را وارد ظرف بزرگ شیر می‌کرد و با دست‌های لرزانش که تا انگشتان داخل شیر می‌شد، لیوان را پر می‌کرد و داخل پارچ ما می‌ریخت. همیشه از انگشتانش شیر چکه می‌کرد و من با ذهن یک کودک تبریزی همیشه فکر می‌کردم آیا پول شیری که از دستانش روی زمین می‌ریزد با ما حساب می‌شود یا با خودش!

مدت‌ها بعد شیرهای شیشه‌ای با علامت شرکت شیر ایران و آرم یک گاو خندان با درپوش‌های آلومینیومی به بازار آمد. مادرم دیگر از شیرفروش پیر شیر نمی‌خرید. من هم دلم برای شیرفروش تنگ شده بود و هم طعم شیر شیشه‌ای را دوست نداشتم، تا یک روز که مادر برایم از دست‌های آلوده‌‌ی شیرفروش و شیرش که خوردنی نبود گفت و این‌که آن دست‌ها می‌توانست ما را مریض کند ولی شیر پاستوریزه‌ی شیشه‌ای تمیز است. پرسیدم: «از کجا می‌دانی که تمیز است؟ شاید کسانی که آن‌جا کار می‌کنند دست‌های آلوده‌شان را داخل شیر می‌کنند.» مادر جواب داد: «نه؛ به کارخانه‌ی شیر دولت سر می‌زند. دولت مواظب است کسی دست آلوده‌اش را داخل شیر نکند. ما به دولت اطمینان داریم.» گفتم: «دولت کجاست مگر؟» گفت: «دولت جایی است که پدرتان کار می‌کند.»

برای من که مثل هر کودک دیگری به پدرش اطمینان دارد، کافی بود که با خیال راحت و اطمینان تمام شیشه‌ی شیر را سر بکشم.

موضوعی که وزیر بهداشت از آن پرده برداشت و استفاده از روغن پالم را در شیرهای پاستوریزه و دیگر تولیدات لبنی علنی کرد، مدت‌هاست که اتفاق می‌افتد و اعتماد عمومی را به مواد خوراکی از بین برده است. دیگر نمی‌توانم با جرات به دختر کوچکم بگویم دخترم شیر بخور، شیر برای سلامتی‌ات ضروری است. دلم دوباره برای شیرفروش پیر چهل سال پیش تنگ شده است. با خودم می‌گویم: «پیرمرد کجایی؟ کاش بودی و جلوی در خانه‌ی من داد می‌زدی: شیرفروش؛ و من مثل ایام کودکی از تو شیر می‌خریدم. حداقل اگر دست‌هایت را داخل شیر می‌کردی، معرفت داشتی و به ما شیر واقعی می‌فروختی. شیر را می‌خریدم و می‌گفتم: قربون دست‌های کثیفت آقا شیرفروش!»

 

 

(Visited 788 times, 2 visits today)

درباره‌ Iranian Society General Physicians

4 نظر

  1. سلام من از اهالی پاکدشتم

    دکتر خاقانی اینجا رو آباد کردن

    مردم شریف آباد و حومه مدیون ایشون هستند بخاطر وجود درکانگاه شبانه روزی مردم و حضور متخصص ها در منظقه محروم ما
    آرزو میکنم دخترشون همیشه سالم باشن
    والبته خودشون و کل خوانوادشون و تمام کسانی که ایشون دوستشون دارن

    ما ارادتمند ایشون هستیم

    اجرشون با سید الشهدا

  2. درود بر تمام انسانهایی که وقتی به آخر نردبون موفقیت میرسن

    میان پایین
    دست بقیه رو میگیرن

    درود بر دکتر خاقانی عزیز و دوست داشتنی و مردمی

    درود بر پرسنل شریف درمانگاه مردم شریف اباد

  3. سلام
    راستشوبخواین من هروقت وهرجا به نام شهریارویاخاقانی برمیخورم بی اختیار به جستجومی پردازم تا بتوانم ردپائی از دوست دوران نوجوانیم پیداکنم من همکلاسی دوران راهنمائی ایشون هستم .البته شاکرد یه کم متوسط کلاس بودم والبته ایشون شاگرداول ونخبه کلاس .۳ سال قبل بطوراتفاقی شماره موبایل ایشونوپیداکردم ویه تماسی باایشون گرفتم که متاسفانه بعداشمارشوگم کردم.ایشون هم یک دوست خوب وهم یک انسان خوب هستند.بنده ۴۷سالمه جانباز شیمیائی واعصاب وروان دوران جنگ هستم.سلامتیموازدست دادم ولی دوست دارم قبل ازاینکه دستم ازاین دنیا کوتاه بشه ایشونوازنزدیک زیارت کنم.همین وبس.باتشکر اسفندیارحلیمی ازتبریز ۰۹۱۴۴۱۳۸۵۰۷

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*